طریق الحسین

بسم اللّه

فارسی العربیة English

ورود ثبت نام

یکشنبه 4 آذر 1403

فیلتر

همه شعر داستان کوتاه سفرنامه/خاطره

آخرین ارسال توسط کاربران ارسال شده توسط مدیریت پرتال برگزیدگان دوره قبل سوگواره محبوب ترین ها

^{شیعه یعنی کربلا در اربعین (1395/10/23)} _{شیعه

بارالها ، سینه هـــا را غم گـــرفت
ظلم داعش آسمان را هم گـــرفت
حـاکمـــــان و بنـــــــدگان زور و زَر
از نجابتهای عــــــــاشق با خبــــر...}

^{یا رسول اللّه فلسطین در میان آتش است (1395/10/23)} _{یا رسول الله زمان از دوری تو مضطَر است
یا رسول اللّه زمین درگیرِ قومِ بربر است
داعش و تکفیریان پوشیده اند رخت سیاه
شیعیان...}

^{با ولایت شیعه غوغا میکند (1395/10/23)} _{صف کشیدند روبرو بدکارها
عقرب جرّاره و کفتارها
اژدهای هفت سرهم دیده شد
داعش و تکفیریان و مارها

اینطرف اهلِ تشیّع ، اهل دین
رادمردان...}

^{قطره و دریا (1395/10/23)} _{صف به صف و دشمنان کرده شروع جنگ را
ناتو و کاخ سفید ؛ قلدرِ آلِ سعود
عمق ستاد اورشلیم ؛ مرکز فرماندهی
قلب و...}

^{آینه دوران (1395/10/23)} _{چه گویا میدهد در خود نشان چون آینه دوران
تمام زیرو بم ها را وَ قصد لایه پنهان
فقط چشمِ دلی در این میان میخواهدو...}

^{اربعین قسمت من کرببلا خواهد شد؟ (1395/10/23)} _{اربعین قسمت من کرببلا خواهد شد؟
مسِ جان با نفس شاه طلا خواهد شد؟
میشود پا برسد روضه ی بین الحرمین؟
چشم من روشنِ از...}

^{روزیم شد کربلا در اربعین (1395/10/23)} _{روزیم شد کربلا در اربعین ،الّله واکبر
قسمتم دیدار ارباب است و سرداران دیگر
اهل بیت و یاورانِ روزِ عاشورای آقا
حضرت مولا که بوده...}

^{خواب حرم (1395/10/23)} _{خواب حرم

تازه از راه مدرسه رسیده بود کیف اش را روی زمین گذاشت رو به مادر کرد وبی مقدمه وبا بغضی در گلوگفت :...}

^{عطش (1395/10/23)} _{عطش

خود را به کناره ها کشاند ، بی تاب بود ، بی تابی را می شد از حالت لبانش فهمید ، گویی می خواست...}

^{رسم عاشقی (1395/10/23)} _{رسم عاشقی

سر از پا نمي شناختم خيلي خوشحال بودم بالاخره روزيم شده بود برم پابوس آقا ، دوسه روز ي به زمان حركت مونده، دلهره ...}

^{منم آن گرد و غباری که ... (1395/10/23)} _{منم آن گرد و غباری ...

گوشه ای از وطنم آینه بندان شده از حُسن حضورت، جرعه نوشیم از آن فیض مدام و کرم...}

^{کربلا (1395/10/22)} _{به تازگی کشف شده است
جسدخون مرده ی زنی
که چشم هایش را نبسته بود
زنی
با قدم هایی در زنجیر
که بارها مرور می...}

^{فصل کوچ (1395/10/22)} _{فصل کوچ را می دانی چه وقتی ست؟
فصل کوچ همین روزهاست... این روزهایی که پرنده های آسمان ارباب سوی خانه خود پر می کشند....}

^{یار میان همین ستون هاست (1395/10/22)} _{موکب به موکب سر میزند...
شاید آن وقت که چشمانت را بسته ای و از سرمای بیابان در خودت جمع شده ای و آرام خوابیده...}

^{در مسیر بهشت (1395/10/22)} _{زود اشك هایش را پاك كرد و به همسرش خیره شد كه جلوى درب چادر ایستاده بود.
- چرا چشم هایت قرمز شده حورا؟
-...}

^{ذره و خورشید (1395/10/22)} _{دیگر اینقدر شنیده بودم که علائم مومن یکی اش می شود زیارت اربعین که کل روایت را از بر بودم!
ولی خب حکایت زیارت اربعین...}

^{سالار شهیدان (1395/10/21)} _{زمین از خیل پیکر همچو عصر برگریزان است
به هر سو بنگری آنجا تن بی سر فراوان است

دویدن روی خاک و خار های دشت...}

^{یک اربعین دلتنگی (1395/10/21)} _{یک اربعین دلتنگی

دلتنگم و دلتنگی ام پایان ندارد

دردی که در دل داشتم درمان ندارد

بی تو پریشانم، دلم سامان ندارد

داغ تو...}

^{باید رفت و دید (1395/10/20)} _{باید رفت و دید

اربعین نزدیک بود، دلم در تاب و تب بود و یاد خاطرات شیرین و لحظات معنوی پیاده روی سال های گذشته...}

^{حکمة الحسینیة فی ألأسفار ألاربعة الأربعینیة (1395/10/20)} _{قسمت چهارم

مقام هفتم: سیاره

در راه از چند نفر مسیر را می‌پرسیم که از کدام طرف به سمت فرودگاه برویم. سر دو راهی، چند...}