بسم اللّه
سه شنبه 29 اسفند 1402

زیارت اربعین

از حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام)  روایت است كه فرمودند: علامات مؤ من پنج چيز است؛ پنجاه و يك ركعت نماز گذاشتن كه مراد هفده ركعت فريضه و سى و چهار ركعت نافله است در هر شب و روز و زيارت اربعين كردن و انگشتر در دست راست كردن و جبين را در سجده بر خاك گذاشتن و بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمن الرَّحيمِ را بلند گفتن و كيفيّت زيارت حضرت امام حسين (عليه السلام) در اين روز به دو نحو نقل شده است. يكى زيارتي است كه شيخ در تهذيب و مصباح روايت كرده از صفوان جمّال كه گفت: فرمود به من مولايم حضرت صادق (عليه السلام) در زيارت اربعين كه زيارت مى كنى در هنگامى كه روز بلند شده باشد و مى گوئى :

ألسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللهِ وَحَبيبِهِ
سلام بر ولى خدا و دوست او

ألسَّلامُ عَلى خَليلِ اللهِ وَنَجيبِهِ 
سلام بر خليل خدا و بنده نجيب او

ألسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللهِ وَابْنِ صَفِيِّهِ
سلام بر بنده برگزيده خدا و فرزند برگزيده اش

ألسَّلامُ عَلىَ الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهيدِ
سلام بر حسين مظلوم و شهيد

ألسَّلامُ على أسيرِ الْكُرُباتِ وَ قَتيلِ الْعَبَراتِ
سلام بر آن بزرگوارى كه به گرفتاري‌ها اسير بود و كشته اشكِ روان گرديد

أللّهُمَّ إنّى أشْهَدُ أنَّهُ وَلِيُّكَ وَابْنُ وَلِيِّكَ وَ صَفِيُّكَ وَابْنُ صَفِيِّكَ
خدايا من براستى گواهى دهم كه آن حضرت ولىّ (و نماينده ) تو و فرزند ولىّ تو و برگزيده ات و فرزند برگزيده ات بود

ألْفائِزُ بِكَرامَتِكَ
كه كامياب شد به بزرگداشت تو

أكْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَحَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ وَاجْتَبَيْتَهُ بِطيبِ الْوِلادَةِ
گراميش كردى بوسيله شهادت و مخصوصش داشتى به سعادت و برگزيدى او را به پاكزادى

وَجَعَلْتَهُ سَيِّداً مِنَ السّادَةِ وَ قآئِداً مِنَ الْقادَةِ وَذآئِداً مِنْ الذّادَةِ
و قرارش دادى يكى از آقايان (بزرگ ) و از رهروان پيشرو و يكى از كسانى كه از حق دفاع كردند

وَ أعْطَيْتَهُ مَواريثَ الأنْبِياءِ وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِكَ مِنَ الأوْصِياءِ
و ميراث‌هاى پيمبران را به او دادى و از اوصيائى كه حجت تو بر خلقت هستند قرارش دادى

 فَأعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ
او نيز در دعوت مردم جاى عذر و بهانه‌اى (براى كسى ) نگذارد و بي‌دريغ خيرخواهى كرد

وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَيْرَةِ الضَّلالَةِ
و جان خود را در راه تو داد تا برهاند بندگانت را از (گرداب) جهالت و نادانى و سرگردانى (در وادى ) گمراهى

وَقَدْ تَوازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيا وَ باعَ حَظَّهُ بِالأرْذَلِ الأدْنىٰ وَشَرىٰ آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الأوْكَسِ 
و چنان شد كه همدست شدند بر عليه آن حضرت كسانى كه دنيا فريبشان داد و فروختند بهره (كامل و سعادت خود را) به بهاى پست ناچيزى و بداد آخرتش را در مقابل بهائى اندك و بى مقدار

وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدّىٰ فى هَواهُ
و بزرگى كردند و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون كردند

وَ أسْخَطَكَ وَ أسْخَطَ نَبِيَّكَ
 و تو و پيامبرت را به خشم آوردند

وَ أطاعَ مِنْ عِبادِكَ أهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَحَمَلَةَ الأوْزارِ الْمُسْتَوْجِبينَ النّارَ
و پيروى كردند از ميان بندگانت آنانى را كه اهل دو دستگى و نفاق بودند و كسانى را كه بارهاى سنگين گناه به دوش مى‌كشيدند و بدين جهت مستوجب دوزخ گشته بودند

 فَجاهَدَهُمْ فيكَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّى سُفِكَ فى طاعَتِكَ دَمُهُ وَاسْتُبيحَ حَريمُهُ
 آن حضرت (كه چنان ديد) با شكيبائى و پاداش جوئى با آنها جهاد كرد تا خونش در راه پيروى تو ريخت و حريم مقدسش شكسته شد

 أللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبيلاً وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً أليماً 
 خدايا آنان را لعنت كن به لعنتى وبال دار وعذابشان كن به عذابى دردناك

ألسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ
سلام بر تو اى فرزند رسول خدا

ألسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ سَيِّدِالأوْصِياءِ 
سلام بر تو اى فرزند آقاى اوصياء

أشْهَدُ أنَّكَ أمينُ اللهِ وَابْنُ أمينِهِ
گواهى دهم كه براستى تو امانتدار خدا و فرزند امانت دار اوئى

عِشْتَ سَعيداً وَ مَضَيْتَ حَميداً وَ مُتَّ فَقيداً مَظْلُوماً شَهيداً
سعادتمند زيستى و ستوده از دنيا رفتى و گمگشته و ستمديده و شهيد درگذشتى

وَ أشْهَدُ أنَّ اللهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَكَ وَ مُهْلِكٌ مَنْ خَذَلَكَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَكَ
و نيز گواهى دهم كه خدا براستى وفا كند بدان وعده‌اى كه به تو داده و به هلاكت رساند هر كه را كه دست از ياری‌ات برداشت و عذاب كند كسى كه تو را كشت

وَ أشْهَدُ أنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللهِ وَ جاهَدْتَ فى سَبيلِهِ حَتّى اَتيٰكَ الْيَقينُ
و گواهی میدهم كه تو بخوبى وفا كردى به عهد خدا و جهاد كردى در راه او تا مرگت فرا رسيد

فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَكَ وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَكَ وَ لَعَنَ اللهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذٰلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ
خدا لعنت كند كسى كه تو را كشت و خدا لعنت كند كسى كه به تو ستم كرد و خدا لعنت كند مردمى كه شنيدند جريان كشتن و ستم تو را و بدان راضى بودند

أللّٰهُمَّ إنّى أُشْهِدُكَ أنّى وَلِىُّ لِمَنْ والاهُ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُ
خدايا من تو را گواه مى گيرم كه من دوست دارم هر كه او را دوست دارد و دشمنم با هر كه او را دشمن دارد

بِأبى أنْتَ وَأُمّى يَابْنَ رَسُولِ اللهِ
پدرم و مادرم بفدايت اى فرزند رسول خدا

أشْهَدُ أنَّكَ كُنْتَ نُوراً فىِ الأصْلابِ الشّامِخَةِ وَالأرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ
گواهى دهم كه تو براستى نورى بودى در پشت پدرانى بلند مرتبه و رحم‌هائى پاكيزه 

لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجاهِلِيَّةُ بِأنْجاسِها وَ لَمْ تُلْبِسْكَ الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِيابِها 
كه آلوده ات نكرد اوضاع زمان جاهليت به آلودگي‌هايش و در برت نكرد از لباس‌هاى چركينش

وَ أشْهَدُ أنَّكَ مِنْ دَعائِمِ الدّينِ وَ أرْكانِ الْمُسْلِمينَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤمِنينَ 
و گواهى دهم كه براستى تو از پايه هاى دين و ستون‌هاى محكم مسلمانان و پناهگاه مردمان با ايمانى

وَ أشْهَدُ أنَّكَ الإمامُ الْبَرُّ التَّقِىُّ الرَّضِىُّ الزَّكِىُّ الْهادِى الْمَهْدِىُّ
و گواهى دهم كه تو براستى پيشواى نيكوكار با تقوا و پسنديده و پاكيزه و راهنماى راه يافته اى

وَ أشْهَدُ أنَّ الأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوىٰ وَ أعْلامُ الْهُدىٰ وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقىٰ وَالْحُجَّةُ علىٰ أهْلِ الدُّنْيا 
و گواهى دهم كه همانا امامان از فرزندانت، روح و حقيقت تقوى و نشانه هاى هدايت و رشته هاى محكم (حق و فضيلت ) و حجت‌هائى بر مردم دنيا هستند

وَ أشْهَدُ أنّى بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإيابِكُمْ مُوقِنٌ بِشَرايِعِ دينى وَ خَواتيمِ عَمَلى 
 و گواهى دهم كه من به شما ايمان دارم و به بازگشتتان يقين دارم با قوانين دينم و عواقب كردارم

وَ قَلْبى لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ وَ أمْرى لِأمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتى لَكُمْ مُعَدَّةٌ
و دلم تسليم دل شما است و كارم پيرو كار شما است و ياريم برايتان آماده است

حَتّى يَأْذَنَ اللهُ لَكُمْ
تا آنكه خدا در ظهورتان اجازه دهد

فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لامَعَ عَدُوِّكُمْ
پس با شمايم نه با دشمنان شما

صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكُمْ وَ عَلىٰ أرْواحِكُمْ وَ أجْسادِكُمْ وَ شاهِدِكُمْ وَغائِبِكُمْ وَظاهِرِكُمْ وَباطِنِكُمْ
درودهاى خدا بر شما و بر روان‌هاى شما و پيكرهايتان و حاضرتان و غائبتان و آشكارتان و نهانتان

آمينَ رَبَّ الْعالَمينَ
 آمين اى پروردگار جهانيان

پس دو ركعت نماز مى كنى و دعا مى كنى به آنچه مى خواهى و برمى گردى.
***
و ديگر زيارتى است كه از جابر منقول است و كيفيّت آن چنان است كه از عطا روايت شده كه گفت با جابر بن عبداللّه انصارى بودم در روز بيستم ماه صفر چون به غاضريّه رسيديم در آب فرات غسل كرد و پيراهن طاهرى كه با خود داشت پوشيد پس گفت كه آيا با تو چيزى هست از بوى خوش اى عطا گفتم با من سُعد هست پس قدرى از آن گرفت و بر سر و بدن پاشيد و پابرهنه روانه شد تا ايستاد نزد سر مبارك امام حسين عليه السلام و سه مرتبه اَللّهُ اَكْبَرُ گفت پس افتاد و بيهوش شد و چون به هوش آمد شنيدم كه مى گفت اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا آلَ اللّه ... كه به عينه همان زيارت نيمه رجب است و با آن فرقى ندارد جز چند كلمه كه شايد از اختلاف نسخ باشد چنانچه شيخ مرحوم احتمال داده پس اگر كسى خواست كه آن را نيز بخواند رجوع كند به زيارت نيمه رجب و همان را بخواند.


نظرات