طریق الحسین

بسم اللّه

فارسی العربیة English

ورود ثبت نام

یکشنبه 4 آذر 1403

فیلتر

همه شعر داستان کوتاه سفرنامه/خاطره

آخرین ارسال توسط کاربران ارسال شده توسط مدیریت پرتال برگزیدگان دوره قبل سوگواره محبوب ترین ها

^{مشت های گره کرده (1394/10/13)} _{مشت های گره کرده

مرد به انبوه عکس ها نگریست تا چهره ای مشکوک بیابد. اما چیزی پیدا نکرد. مشت های همه گره کرده بود...}

^{حماسه اربعین (1394/10/13)} _{به نام خدا
        حماسه اربـعــین
ازغــروری آتشین بایدســـرود   ازتــوان جذب دین بایدســــرود
ازغرور شیعه درکرب وبلا      اربعین تا قدرتی بی انتها
ذکـربرلب پیش...}

^{به سوی یار (1394/10/13)} _{می روم پا ی پیاده کربلا /سوی حسین سرجدا/نور پیامبرخدا/عشق علی و فاطمه/یارعباس درعلقمه/پای پیاده می روم/بادل خسته می روم /با کاروان زینبم /سوی مدینه...}

^{ملاقات با مادر (1394/10/13)} _{روز آخر بود داشتیم دیگه برمیگشتیم تو را چشمم به یه پیرزن سالخورده افتاد که داشت انگار دنبال چیزی می گشت رفتم پیشش گفتم سلام...}

^{سوغات اربعین (1394/10/13)} _{سوغات اربعین

به ظاهر از اول آذر ماه 1394 عازم سفر اربعین شدیم اما در واقع از حدود سه ماه قبل، با ثبت نام در...}

^{سفرنامه زیارت اربعین 1393 (1394/10/12)} _{بسم الله الرحمن الرحیم

سفرنامه زیارت اربعین 1393

گذرنامه را اوایل ماه صفر...}

^{سفرنامه اربعین 94 (1394/10/12)} _{بسم الله الرحمن الرحیم
سفرنامه اربعین 94
امسال تصمیم گرفته بودم زودتر از سال قبل بروم دنبال ویزای عراق. سال قبل اول صفر رفتم که...}

^{خود راه بگویدت که چون باید رفت (1394/10/12)} _{خود راه بگویدت که چون باید رفت

... حسین،زیباترین ذکر و شیواترین پیام. هرچه با خودم کلنجار رفتم که نوشته ام را با چه...}

^{«پدر، عشق و پسر» (1394/10/12)} _{بسم‌الله
«پدر، عشق و پسر»
روزنوشت‌های سفر اربعین 1394
سخن آخری که اول می‌زنند (مقدم نوشت)
از حرم تا حرم، گفته‌اند 90 کیلومتر است، مسافتش...}

^{مسافر بهشت (1394/10/12)} _{مسافر بهشت
موضوع: روزنگار سفر به کربلا

پیاده روی اربعین نمایشی پرشکوه از اوج رهایی انسان موحد از همه چیز است جز رسیدن به...}

^{تقدیم به سالارشهیدان (1394/10/12)} _{(1)
جهان به باورخونین محشرت نرسید                         اذان عشق به الله اکبرت نرسید
کمرخمیده سپیدار،خم شده افرا                                وهیچ سرو به بالایی سرت نرسید
کبوتراصغرشش ماهه...}

^{آب ها مدام چهره عوض می کنند!... (1394/10/12)} _{آب ها مدام چهره عوض می کنند !

دریاها ابر

ابرها باران

باران ها رود

رودها مشک

آبی می تواند برای همیشه

در مشکی...}

^{درمونده... (1394/10/11)} _{درمونده...
3 نفر بودیم و 150 هزار تومن پول، تو یه کشور غریب...
به امید اینکه مهمون موکب های اربعین حسینی هستیم 3 نفری با...}

^{هیئت (1394/10/11)} _{داستان : هیئت

پدرش مداح دسته سینه زنی هیئت بود

روی تخت بیمارستان، نفس های پدرش به سختی بالا می آید

پسر بر بالین...}

^{می آیند (1394/10/11)} _{می آیند...
به سوی تو همگان عاشقانه می آیند
چو رود سوی تو دریا، روانه می آیند
چه راست گفت پیمبر حدیثِ «لَنْ تُبْرَدْ»!
کشیده...}

^{حضرت عباس لب مرز منتظره... (1394/10/11)} _{حضرت عباس لب مرز منتظره...

ویزا ها قلابی درآمده بود، همه مضطرب بودن ،چشمها گریان و تنها کسی که خیلی آرام و خندان به نظر می رسید رییس...}

^{پذیرایی به بهای عفو قاتل (1394/10/10)} _{به نام خدا
...}

^{شما و ما (1394/10/10)} _{شما خورشید هستید

و ما چون آفتابگردانیم

چه زیباست این اتفاق

رسیدن آفتابگردان به خورشید

شما آزادی هستید

و ما اسیرانیم

چه امید بخش...}

^{سه شعر برای امام حسین (ع) (1394/10/10)} _{گلویت را نقشه کشیدند
خفاش هایی
که تحمل نامت رانداشتنند.
می خواستند
مقتل خوانی ات را
به موزه ها بسپارند
تا دامن گلی های فرات...}

^{چهله ی مادرم... (1394/10/10)} _{مادر چهله گرفته بود یک اربعین را اشک ریخت پای روضه های سید کریم همسایه .شما نمی شناسید امامقتل خوانی اش را که می گفت...}