بسم اللّه
یکشنبه 4 آذر 1403

مسافر بهشت

1394/10/12

 مسافر بهشت

موضوع: روزنگار سفر به کربلا

 

پیاده روی اربعین نمایشی پرشکوه از اوج رهایی انسان موحد از همه چیز است جز رسیدن به منزل مقصود.زائران با حضور شور انگیز و میلیونی خود از سراسر عالم اسلام، زنگار دل با زلال زمزم لبیک یا حسین می زدایند و با سرور و سالار شهیدان تجدید میثاقی دوباره می کنند.با شنیدن صدای اذان مرحوم موذن زاده اردبیلی که از مسجد محله پخش میشد از خواب برخواستم پس از وضو ،نماز صبح را به جا آوردم. سپس بار و بندیلم را جمع کردم و با شوقی وصف ناشدنی عازم سفر کربلا شدم. هنوز در بهتی سنگین فرو رفته ام باورم نمیشود که من هم به این سفر مقدس دعوت شده ام. باورم نمیشود به آستان  بی مثالی میروم که همیشه در قاب رنگی تلویزیون تصویرش را می دیدم و حسرت می خوردم از اینکه چرا هنوز زائر کربلا نشده ام.خدایا من میخواهم به جایی قدم بگذارم که جای جای آن نشان از سرور و سالار شهیدان دارد.پس از سلام  و صلوات و دود اسپند و رد شدن از زیر قرآن، اتوبوس به راه افتاد. در اتوبوس هرکس در حال و هوای خودش بود عده ای قرآن و زیارت می خواندند،گروهی با تسبیح ذکر صلوات گرفته بودند .و تعدادی هم در خلسه ای از سکوت و ناباوری بودند.در طول مسیر،روحانی کاروان سخنان بسیار زیبایی از کربلا و امام حسین(ع) و یارانش برایمان نقل کرد.مداح نیز بامداحی های جان سوزش حال و هوای ما را کربلایی کرد.

ساعت 7صبح به پایانه مرزی مهران رسیدیم بارهای اتوبوس تخلیه و تحویل باربرهای عراقی شد. پس از عبور از گیت های عراق و ممهور کردن گذرنامه ها به مهر ورود برای هر کاروان یک اتوبوس و یک همراه عراقی مشخص شد، سوار اتوبوس سفید رنگی شدیم و همراه با 5 اتوبوس دیگر و اسکورت نیروهای عراقی به سمت نجف اشرف حرکت کردیم. در مسیر پرچم های زیادی با عنوان موکب که به نام ائمه اطهار و فرزندان و یاران اباعبدا... الحسین (ع) نام گذاری شده بود، دیده می شد .این موکب ها خدمت رسانی به زائران و عزادارانی بود که پیاده به سمت کربلا در حال حرکت بودند . چون در این ایام از چندین کیلومتری حرم امام حسین (ع) راه ها بسته شده بود و زائران اغلب پای برهنه و پیاده از شهرهای مختلف عراق به سمت کربلا با حزن و اندوهی خاص روانه می شدند و عزاداری می کردند شاید بیش از صدها موکب در این مسیر صاحب جایگاه بودند و این موکب ها به زائران آب ، غذا، شربت و چای   میدادند.

***

پس مدتی طی طریق ،شمارش معکوس برای رسیدن به حرم مبارک و مطهر آقا علی بن ابی طالب علیه السلام آغاز شد.نجف، مظهر عشق و ارادت به امامت و ولایت، سمبل صفا، صمیمت و معنویت ومظلومیت است. شهری که گوهر ناب ولایت، عدالت و مولود کعبه را در دامن خود نهفته دارد. شهری که رازها و اسرار شب های مولا علی(ع) را به خود دیده است. آیا می توان ترسیم کرد کسی که پس از سال ها انتظار، حرم معشوق خود را در میان می گیرد چه حالی دارد؟ آیا می توان شور و شوق زائران دلباخته حرم کبریایی اسوه جوانمردان و سرخیل عارفان را ترسیم کرد! جمعیت فوج فوج وارد صحن می شوند، کنار در ورودی می ایستیم و اذن ورود را خواندیم و دسته جمعی به سمت ورودی حرم حرکت کردیم.آستان بوسی اولین گام عرض ارادت و محبت بود. وارد حرم که شدیم آرام آرام چشم ها نمناک شد. در حرمی که جایگاه فرشتگان و حریم امن مقربان الهی و سجدگاه فرشتگان و ملکوتیان است، زائران درگه اش با چه صفا و صمیمیتی و رقت قلبی وارد حرم می شوند.حرمی که آرام و روحبخش و دلنواز است.پس از دقایقی خودم را در مقابل ضریح مبارک  امام علی علیه السلام دیدم. به ناگاه  اشک از چشمانم جاری شد. به سختی خودم را از بین جمعیت مشتاق عرب و عجم به ضریح فاتح خیبر رساندم و هر دو دستم را در شبکه های نقره ای ضریح قفل کردم و فریاد زدم السلام علیک یا علی بن ابی طالب

پس از زیارت دو رکعت نماز خواندم به نیت امام، شهدا و تمام کسانی که از من التماس دعا داشتند. سپس رو به حرم مولا زمزمه کردم.یا امیرالمومنین از تمام آسمانها صدایت را میشنوم تو آمدی تا نخلهای جهان به شانه های ستبرت تکیه کنند، تو آمدی تا چاه زمزمه غربتش را فقط برای تو موج بزند. توآمدی تا درد غربت و یتیمی را کودکان از یاد ببرند و گرسنگان گرسنگی را به فراموشی بسپارند. تو آمدی تا کوچه ها شبها، رد گامهای مبارکت را ببوسند.   ای ساقی جام ولا، اذهان کوچک ما کی می تواند به درک بلندی ها و عظمت و نورانیت تو دست یابد.تو را به فاطمه سوگند دستمان را بگیر تا عنکبوت غفلت بر سه کنج دلمان تار نتند.دستمان را بگیر تا دل بسته و وابسته دنیا نباشیم.دنیایی که در نزد تو از یک کفش پاره هم کم ارزش تر بود. اولین زیارت حرم حضرت امیرالمؤمنین (ع) آنچنان حلاوتی را بر کام زائران نشاند که این زیارت را تا آخرین روز ماندگاری سه روزه در نجف برای بارها در شبانه روز تکرار کردیم. هر زائری پس از زیارت مزار امیرالمؤمنین (ع) توفیق زیارت مزار حضرت «هود» و حضرت «صالح» از پیامبران الهی نیز نصیبش شد. پس از اینکه زیارت حرم امیرالمؤمنین (ع) به پایان رسید، اعضای کاروان هر کدام به سمت و سویی رفتند و درگوشه ای ازحرم عزلت گزیدند و با خود خلوت کردند.سال ها از روزهای غربت، مظلومیت و فریاد عدالت خواهی مولا در کوفه  می گذرد، اما هنوز که هنوز است وقتی وارد کوفه می شوی و از میان نخلستان ها می گذری، فریاد امام علی (ع) از فراسوی زمان شنیده می شود. به سمت مسجد کوفه حرکت کردیم. این مسجد دارای مقامات بسیار بود. مقام حضرت جبرئیل، حضرت ابراهیم، حضرت مسلم، حضرت خضر، حضرت نوح و مقام حضرت آدم و حضرت زین العابدین (ع). همه این مقامات دارای اعمال خاص و نمازهای مستحبی بود که ادای آنها ساعاتی وقت طلبید. ستون عظیم این مسجد، مقام دکه القضاء جایگاه قضاوت امیرالمؤمنین (ع) و حل و فصل مشکلات مردم، مقام بیت الطشت، محل آشکار شدن یکی از معجزات امیرالمؤمنین (ع)، مقام دکه المعراج، مقام حضرت آدم که امیرالمؤمنین (ع)، امام حسن و امام سجاد (ع) در این جا نماز خوانده اند از جمله ویژگی ها و مشخصه های این مسجد است که هر کدام شرح مفصل تاریخی، عبادات کثیر و فضایل بی شماری داشت.

 یکی دیگر از مساجدی که صبح سومین روز اقامت به زیارت آن شتافتیم، مسجد سهله بود. روایات بر این نکته تصریح دارند که تمامی پیامبران در این مسجد حضور یافته اند. شیعیان به عشق مسجد سهله به زیارت جمکران می روند. شب های چهارشنبه مسجد کوفه مصلای امام زمان (عج) می شود و مسجد سهله خانه شان. دو مسجد صعصعه از یاران مولا علی (ع) و مسجد زید نیز در کنار مسجد سهله واقع شده است. مقام امام صادق (ع)، حضرت ابراهیم، حضرت ادریس، حضرت امام زمان (عج) و... از جمله مقامات این مسجد است. بنای مسجد را سید بحر العلوم بنا گذاشته است و هم اکنون به نحو زیبایی در حال بازسازی است. در تابلو اعلانات طرح نام مرجعی دینی سید محمد سعید محمدحکیم به عنوان مدیر پروژه حک شده است. در روایت داریم کسانی که به این مسجد بیایند و چشم شان گریان باشد همه هم و غم هایشان از بین خواهد رفت و باز هم روایت شده که تمامی انبیایی که به رسالت مبعوث شده اند به این مسجد آمده و نماز خوانده اند

روز وداع بسیار سخت بود.اما چاره ای نبود.باچشمانی پر اشک رو به پدر یتیمان سلام دادم و از ایشان خواستم باز هم من روسیاه را به حریم کبریاییشان دعوت کنند.صبح روز سه شنبه  ساعت 9 صبح با یک ساعت و نیم تأخیر به سمت کربلای معلی حرکت کردیم روال هر برنامه زیارتی ما هم این بود که مداح و راهنمای کاروان مختصری درباره   برنامه های سفر، آیین و آداب آن سفر و مستحبات آن می گفت. ایشان گفتند: در برخی از روایات زیارت امام حسین (ع) معادل حج عمره و جهاد بلکه بالاتر و افضل است به درجات و باعث مغفرت و سبکی حساب و بلندی درجات و فضایل و حسنات  بیشمار دیگر است . امام حسین (ع) اسطوره جاودانه ای از پاسداری حرمت حق و حریم اسلام و ولایت است او حج را نیمه تمام رها کرد تا به جهاد در راه خدا بپردازد و جان عزیزش را در راه خدا و فدای اسلام کرد تا دین جدش احیا شود. لذا شرافت این مکان مقدس از سایر مکان ها بیشتر است. چرا که اینجا محل رفت و آمد ملائکه الهی است. روحانی کاروان در ادامه گفتند:در روایت دیگری وارد شده است که خداوند سبحان در عوض آن همه سختی و صعوبتی که امام حسین (ع) در راه دین خدا کشید و به شهادت رسید، چهار خصلت به وی عطا کرده است؛اول اینکه شفا را در تربتش نهاد، دوم اینکه اجابت دعا را زیر گنبدش قرارداد، سوم اینکه ائمه بعدی را از فرزندان آن حضرت مقرر فرمود و چهارم اینکه مدت زمانی که زائران برای زیارت آن حضرت می گذرانند را جزء عمرشان به حساب نیاورد، لذا بی دلیل نیست که زائران بی شماری از اقصی نقاط دنیا و بالاخص از ایران فوج فوج به زیارت و عتبه بوسی این آستان مقدس و مطهرمی شتابند و ضریح مطهر آن امام همام را در برمی گیرند

***

پس از مدتی به کربلا رسیدیم. از دور چشممان به دیدن گنبد طلایی آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام و حضرت عباس (ع) منور شد. وقتی داشتیم از اتوبوس پیاده می شدیم اشک از چشمان همه زائران جاری شده بود.زانوهایم سست شده بود به ناگاه به سجده افتادیم.اشک چشمانم را شستشو میداد.این بار با چشمانی پاک به گنبد طلایی آقا نگریستم. کربلا  خانه امید میلیونها قلب عاشق شده است که برای دیدار با اربابشان به این حریم کوچ کرده اند.جمعیت بسیار زیادی در حرم ایستاده بودند و هرگروهی به سبک خودشان عزاداری می کردند و بر سر وسینه می زدند.فوران اشک و گریه های جانسوز بود که از این ناحیه مقدس به آسمان می رفت.. پس از اذن دخول وارد حرم شدیم.خدایا من به قطعه ای از بهشت رسیدم.وقتی چشمم به ضریح سالار شهیدان افتاد همه سختیها و سنگینی روزگار از شانه هایم برداشته شد.کتفهایم از شدت فشار جمعیت داشت خرد می شد .انگشتهای پاهایم زیر قدمهای زائرین مانده بود و حرکت را برایم دشوار کرد بود. نمیخواستم لحظه ای چشم از ضریح آقا بردارم .ضریح امام حسین همه آرزوی من بود.زبانم بند آمده بود.فقط اشک بود که از چشمانم جاری شده بود.پس از زیارت و نماز گزاردندن،به یاد همه شهدا، امام، اموات و حق داران و دوستان و پدر و مادرم که به من التماس دعا گفتند دو رکعت نماز خواندم. جا برای سوزن انداختن نبود.

زیارت قتلگاه یکی دیگر از فیوضاتی است که نصیب هر زائری می شود.در همین مکانی که قبر مطهر قرار دارد قتلگاه واقع شده است. پس از اینکه از شک دیدار ارباب بیرون آمدم و بر خود مسلط شدم با خودم زمزمه کردم:خدا کند سلام مردمی که به من گفتند سلام ما را به امام حسین علیه السلام برسانید مثل       پروانه های پژواکی بوده باشد که اینجا دور تا دور گنبد آقا چرخیده باشند.من جای هیچ کسی را خالی ندیدم چون وقتی به گنبد طلایی آستان  بی مثال اباعبدالله نگریستم احساس کردم که من باید از مردم التماس دعا بخواهم چون امام حسین(ع) از دور سلام مردم را می شنود و جواب السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین عاشقانش را میدهد.برای هرکسی که به کربلا سفر می کند شگفتی دیدار ابهت بهت را تاپایان عمر برای زائر همیشگی می کند.رو به ضریح آقا با اشک گفتم: یاامام حسین ما بچه محل خیابانهایی هستیم که سالهاست تعزیه گردان یاد شما و خاندانتان هستند.ما هم ولایتی مردمی هستیم که ایستادن را به نام امام علی(ع) یاد گرفتند. و با شیر عزای شما بزرگ شدند. با شنیدن نام یا علی بن موسی الرضا گلاب گریه از دیده می بارند ما آشنایان شهدایی هستیم که با تاسی از شما تشنه و بی سر به دیدار خدا شتافتند بسیجیانی که آرزوی رسیدن به کربلا را تا لحظه شهادت در دل پروراندند.

در کربلا چشمانم به صحنه هایی خورد که عرق شرم بر پیشانیم نشست از اینکه میدیدم ارادات و اخلاص دیگران به امام حسین(ع) چه قدر بیشتر از من است.آنگاه که معلولینی را دیدم که با کف دستهایشان به جای دو پا بسختی بر زمین می خزیدند تا حریم سلطان عشق.دستهایشان پر شده بود از تاول و سنگ ریزه و شکاف خون.اما آنقدر برای رسیدن به عشقشان شوق داشتند که درد را از یاد برده بودند.من آمده بودم تا مکرر بگویم: السلام علیک یااباعبدالله الحسین آمده بودم تا بگویم:آقا جان تو را به خدا سوگند پاسخ سلامم را بدهید.مولایم دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است.تو را به خدا فقط نگاهتان را به من ببخشید.

به واقع از کربلا نمی توان گفت،نمیتوان سرود،کربلا را نمیتوان توصیف کرد حکم گنجاندن دریاست در پیمانه،کربلا کربلاست.کربلا میعادگاه است،میقات است.بین الحرمین حکم صفا و مروه را دارد.نمی توانم آن حال را توصیف کنم،صفا و خلوص زائران،اشکهای درد و داغ و اشتیاق.ای کاش در قتلگاه را نبسته بودند تا در کنارش زانو می زدم و سر بر آن میگذاشتم و یک دل سیر گریه می کردم.یا حسین ای زیباترین روح پرستنده،ای تفسیر کامل عاشورا چگونه می شود تو را یاد کرد و نگریست؟امام حسین(ع) فریادی است برخاسته از سکوت25ساله ولایت و قیامی است برای تفسیر خانه نشینی امام علی(ع)امام حسین بهای سنگینی است که شریعت محمد(ص) تا قیامت وامدار اوست.

***

پس از زیارت حرم نورانی اباعبدالله،رهسپار حرم حضرت ابوالفضل العباس شدیم حرم حضرت عباس(ع) با فاصله 300 متری از حرم امام حسین(ع) قرار داشت دلیل این فاصله نیز بدین علت است که وقتی حضرت عباس در راه برگشت از نهر علقمه به شهادت رسیدند، از امام حسین(ع) خواستند که بدنشان را به خیمه ها برنگردانند تا شرمنده طفلان تشنه امام حسین (ع) نشوند. فاصله بین حرم امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) را بین الحرمین نامیدند.پس از اذن دخول با شوقی وصف ناشدنی به سوی حرم مطهر قمر بنی هاشم شتافتیم.اشک بی محابا از چشمانمان جاری شده بود.جمعیت بسیاری در حرم موج می زد. و هرکس با زبان خودش با حضرت عباس سخن میگفت.به هر سختی که بود خودم را به ضریح باب الحوائج رساندم و و با اشک صدازدم: السلام علیک یا ساقی العطاشا. همچنان که اشک از چشمانم جاری بود گفتم: آقاجان ای ماه قمر بنی هاشم،جانم به فدایتان از راه دور آمده ام تا واگویه هایم را برایتان بگویم تو را حق به مادرتان حضرت ام البنین دستم را بگیرید پیش از آنکه در باتلاق گناه فرو روم.یا ابلفضل میدانم هنوز به معرفت شناخت شما دست پیدا نکرده ام .اما خدا میداند در منزل دلم هرجا که بنگرید تابلوی خاطر خواهی برای شما نشانده ام.آقا جان من فرزند یک جانبازم که درس ایثار و جانبازی را از کلاس درس شما آموخت.پس از درد دل با ماه قمر بنی هاشم،به سختی خودم را در گوشه ای جا کردم و مشغول خواندن نماز و زیارت شدم.طی روزهایی که در بهشت خدا بر روی زمین بودیم.بیشتر ساعتهای روزمان را در حرم آقا اباعبدالله و آقا ابلفضل بودیم.روز پایانی سفرمان از راه رسید.آن شب چشمانم را نذر باران کرده بودم،نذر سجاده،تسبیح،نافله و نذر یک راز و نیاز عاشقانه با خدا.با اشک و آه سر بر سجده نهادم و گفتم:خداحافظ کربلا،وقتی به ایران بازگردم به چشمهای مشتاق و منتظر آنهایی که به استقبالم می آیند خواهم گفت:زیر قبه امام حسین(ع) برایتان دعا کردم.آخر در روایت آمده است دعای هیچ کس زیر این قبه رد نمی شود.از همان لحظه دلم برای حرم بهشتی اباعبدالله،برای ایوان طلایش،برای بین الحرمین،برای پرچم سیاه افراشته برگنبد هر دو نور آسمانی و برای یک گریه بی ریا تنگ شد.کربلا ما داریم می رویم اما به همه می گوییم که خاطره شیرین این دیدار تا لحظه مرگ همراهمان خواهد ماند،یا امام حسین یک بار دیگر عشق رسیدن به این سرزمین را نصیبمان کن.پیش از آنکه چهره در نقاب خاک پوشانده باشیم.آمین


اطلاعات اثر
کد QR اثر
عنوان اثرمسافر بهشت
هنرمندالهام سنجابی
ارسال شده در1394/10/12
تگ ها

نظرات