طریق الحسین

بسم اللّه

فارسی العربیة English

ورود ثبت نام

یکشنبه 4 آذر 1403

فیلتر

همه شعر داستان کوتاه سفرنامه/خاطره

آخرین ارسال توسط کاربران ارسال شده توسط مدیریت پرتال برگزیدگان دوره قبل سوگواره محبوب ترین ها

^{شکرانه زیارت (1395/10/09)} _{شکرانه زیارت

عشق سوزان...}

^{قطره ای از دریا (1395/10/09)} _{قطره ای از دریا

غروب بود که از دانشگاه به خانه آمدم و یک راست به اطاقم رفتم، روی تخت دراز کشیدم. کم کم داشت...}

^{دو سه روزی خادم اباعبدالله(ع) (1395/10/09)} _{صادقانه بگویم نوشتن برایم سخت است. اما گاهی باید نوشت... تا ماندگار شود...تا غبار زندگی محوش نکند. صادقانه بگویم زندگیم با نام و یاد حسین(ع)...}

^{مسافر (1395/10/09)} _{عمود و موکب و زائر،چقدر رؤیاییست!
چه حرف های نگفته که تا حرم باقیست!

رسيده چله ی ارباب بی کفن،بنگر!
دوباره در دل عاشق بهار...}

^{اربعین حسینی محور اتحاد جهانیان (1395/10/08)} _{گاهی که به زیارت بارگاه پاک و نورانی حضرت سیدالشهدا _علیه السلام_ مشرف می شدم ‘ پس از زیارت به تماشای دریای خروشان عاشقان و دل سوختگان...}

^{خاطره اربعین (1395/10/08)} _{خاطره سفر اربعین

چند سالی بود که حسرت اربعین را داشتم، گم شده داشتم، نمیدانم چه؟

ولی آشکار بود سرشار از سکوتی پر دردم که...}

^{لثارات الحسین (1395/10/08)} _{لثارات الحسین

گویند عاشورای سرخ، در انتظاری سبز معنا می شود

نام و نشان مهدی صاحب زمان، در کربلای عشق پیدا می شود

میجوشد...}

^{چو پروانه آمدیم (1395/10/08)} _{بسم الله الرحمن الرحیم

یارا از بحر دیدار به سویت امدیم
با دلی رنجور و بشکسته آمدیم
دلا بر اشتران کمی اهسته تر زن
با...}

^{طریق الحسین (1395/10/08)} _{پیاده می رویم همه ، مسیر دل را

از حرم شاه نجف تا بین الحرمین را

پیاده می رود هرکس که عاشق اوست

خدمتگزار و...}

^{بار چندم... (1395/10/08)} _{خاطره
بار چندم ...
"خوشا به سعادت پنجمین بارت داری اربعین میری کربلا!!" مرد جوان کنار دیوار می گوید. نگاهی به او می اندازم. کنار...}

^{اربعین و زینب (1395/10/07)} _{چهل شعله بر خرمن ستم خاکستر افکنده است
اربعین است که عشق فواره میزند.درستی ؛درشتی را در هم میشکند و شیطان ،مقهور و زبون و...}

^{ضاقت الارض (1395/10/07)} _{من به شدت مریضم، دلم را، طاقتم ضاقت الارض کرده
درد دارد گلویم، گمانم درد تا قلب من درز کرده
راه با من نمی آید...}

^{صاد آمد (1395/10/07)} _{_عاشقان را ز حریم حرم یار بخوانید...أین عشاق؟
_بر دل دلدادگان نازل کنید...
_حرف *حا* و حرف *سین* را
_حرف *یا* و حرف *نون* را...}

^{أَمشی و أَخطو.... (1395/10/07)} _{عربی
موضوع: المشي إلی کربلاء (وصف پیاده روی کربلا)

_أمشي شائِقا أَتَرَبَّص
_تارةً یَمیني وأخری یَساري
_لا یَلمحُ إلا الجمالُ والجلال

_أخطو سائرا أتدبرّ
_مرةً...}

^{از نوکری غریب به ارباب خود حسین (علیه السلام)... (1395/10/07)} _{بسم رب الحسین...

از نوکری غریب به ارباب خود حسین (علیه السلام)...

غیر از غمِ فراقِ تو دیگر ملال نیست

جز رفتنم به...}

^{ان احسنتم احسنتم (1395/10/06)} _{اِن اَحسَنتُم اَحسَنتُم

سرم به جمع وجور کردن خرت و پرت های توی کوله گرم است. لباس هایی را که شسته ام و خشک...}

^{رویای جامانده (1395/10/05)} _{(رویای جامانده)

خودم را آماده کرده ام که تا حرم پابرهنه بروم..بدون کفش صفای دیگری دارد..از روی سنگ ها عبور می کنم اما دردی حس...}

^{عطش عشق (1395/10/05)} _{راهی به بیابانیم، سوی تو مسلمان ها. «چون عشق حرم باشد، سهل است...}

^{تکرار تلخ (1395/10/05)} _{دمپایی هایم را پا کردم و طبق روز های قبل به کارم مشغول شدم.با بی حوصلگی قابلمه را را برداشتم و گوشت ، پیاز، لوبیا...}

^{کربلایی (1395/10/05)} _{"کربلایی"

بنگر دوباره آمد از کاروان صدایی بار دگر رسیده هنگامه ی رهایی

...}