طریق الحسین

بسم اللّه

فارسی العربیة English

ورود ثبت نام

یکشنبه 4 آذر 1403

فیلتر

همه شعر داستان کوتاه سفرنامه/خاطره

آخرین ارسال توسط کاربران ارسال شده توسط مدیریت پرتال برگزیدگان دوره قبل سوگواره محبوب ترین ها

^{اربعین نفس ها (1395/09/09)} _{اربعین نفس ها

موجی به سوی مستی ساحل در آمده ست

حال گشایش آمده , مشکل در آمده ست

تاریخ پر گشوده و دعبل در...}

^{آقا ابولفضل (1395/09/09)} _{آقا ابوالفضل ع

آفتاب آمده بالا و قضاوت کرده ست

ماه از دستِ خودِ ماه شکایت کرده ست

مردی از دور می آید...}

^{محشر (1395/09/09)} _{محشر

غم سر رسیده! آه محشر میکند اینجا

تیر ِسه شعبه کارِ خنجر می کند اینجا

آتش پر از شرم ایستاده مرگ...}

^{مشک (1395/09/09)} _{مشک

پهلوی رود سنگ و کنارِ قنات مشک

گاهی به دست، گاه کمر ، بی ثبات مشک

بغض ِکویر را به غمِ تشنگی ...}

^{طپش تار (1395/09/09)} _{طپشِ تار

نذر و شفا و درد و گرفتارِ دیگری

چشمانِ اشک بار و دل ِزارِ دیگری

چادر به سر نشسته...}

^{دفتر عشق (1395/09/09)} _{دفتر عشق

دنیا به یک طرف و نگاهی به یک طرف، آیینه مات مانده به آهی! برابرش

تا آسمان کشیده به دوشش فرات ،مشک! یک...}

^{این شور (1395/09/09)} _{این شور

وقتی بهانه اوست ،نظر بی دلیل نیست

خلقت نشانه است ، هنر بی دلیل نیست

گاهی تمام ِفلسفه ی عشق، یک...}

^{میهمانِ هانی (1395/09/09)} _{یک گوشه‌ی حیاط، زن دوید دنبال دسته‌ی غازها. تنومند بود زن. غازها گوشه‌ی حیاط خودشان را گرفتار پنجه‌های حنا بسته‌ی زن دیدند. زن اما یکی‌شان...}

^{بهترین مهمان نواز (1395/09/08)} _{بهترین مهمان نواز

قسمت اول

سلام

مطالبی که براتون می نویسم خلاصه ای از یک سفر بابرکت به کربلاست که آدم تا وقتی نره نمی...}

^{مرز (1395/09/07)} _{"مرز"

راه افتادیم، ساده و پرطاقت

ما در آغاز هفتاد و دو تن بودیم،

نامهی دعوت را، یک نفر از الرَحمان

دیگری از نور

ما...}

^{دجله های خون - صبح امید (1395/09/07)} _{دجله های خون

خون گرم توست جاری در رگ سرد زمان

بانگ هل من ناصرت پیچیده در گوش جهان

می درخشی تا ابد بر گنبد...}

^{درد و دلهای زائر (1395/09/07)} _{رباعی پیاده روی اربعین

هرچند که زخمی شده این پا و کبود است
برخیز مسافر عرق از چهره زدود است
ای خوش به همان وعده...}

^{جامانده (1395/09/06)} _{دلنوشته ای از زبان جاماندگان از قافله اربعین حسینی

"جامانده"

شعله ی عشق نمایان شده می بینی که
عالمی واله و حیران شده می بینی...}

^{مردانِ خانه (1395/09/06)} _{بُهت شکستن شیشه، رعد بی حیا غرید

معصوم دختری به ناگه

دید قاب عکس بابای شهیدش را

میان زمین و آسمان چرخید

سوت بمب دیگری...}

^{وقتی که باد بوزد (1395/09/06)} _{به نام خدا

نام اثر: وقتی که باد بوزد

مرا رها می‌کند؟

وقتی که باد بوزد

دست شیطانی‌ات از مرزها بگذرد

که درد بدهد، جان...}

^{از فرش به عرش ، با تو ممکن می شود (1395/09/04)} _{"از فرش به عرش ، با تو ممکن می شود"

_بفرمایید این هم بلیط سفارش شده ی شما،تاریخشم هم طبق تماس تلفنی شما...}

^{مرا دریاب (1395/09/04)} _{مرا دریاب ای ساقی خدا را بیاور باده ی مشکل گشا را

بیاور تا گلویی تر نمایم زپای دل گشایم عقده ها را

به دست ...}

^{میخانه کربلا (1395/09/04)} _{تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود

سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

فاش گویم که می و...}

^{جامانده از اربعین-مناجات امام حسین ع (1395/09/03)} _{می وزد عطری زسمت حرمت
بوی شش گوشه تو مستم کرد
همه رفتند ولی من جا موندم
به خدا دوری راه خستم کرد
قصه و...}

^{مسیر عاشقی (1395/09/03)} _{بسم الله الرحمن الرحیم

اينجا نجف،تازه اول راه است ؛ البته براي تو که توانت همين هشتاد کيلومتر است نه براي کسي که از بصره...}