دجله های خون - صبح امید
1395/09/07
دجله های خون
خون گرم توست جاری در رگ سرد زمان
بانگ هل من ناصرت پیچیده در گوش جهان
می درخشی تا ابد بر گنبد سبز فلک
نام پر آوازه ات بالاتر از هر کهکشان
کاف ها یا عین صاد آیینه ای از سِرّ عشق
کربلا در هاله ای از نور پر رمز و نشان
کائنات از روز اول بر غمت باریده اند
دجله ها جاری است از چشمان هستی خون فشان
قرن ها از رستخیز ناگهان تو گذشت
خون گرمت تا ابد جاری است در جان جهان
صبح امید
حیرت زده در حسرت یک نیم نگاهم
آیینه ی اندوه و غم و غصه و آهم
فریادرسی کو که شود منجی دل ها
در قافله ی منتظران چشم به راهم
خورشید در خشان نهان در پس ابری
در حسرت ماه تو در این شام سیاهم
ای روح سحر ، قبله ی من ، صبح امیدم
روشن شده از نور حضور تو پگاهم
طوفان زده ام در دل دریای خروشان
در کشتی عشقت بده ای نوح پناهم
اطلاعات اثر
کد QR اثر | |
عنوان اثر | دجله های خون - صبح امید |
هنرمند | محمد امین فردوسی |
ارسال شده در | 1395/09/07 |
تگ ها | معرفی_جایگاه_امام_حسین(ع) مهدویت_ظهور |
نظرات