طریق الحسین

بسم اللّه

فارسی العربیة English

ورود ثبت نام

یکشنبه 4 آذر 1403

فیلتر

همه شعر داستان کوتاه سفرنامه/خاطره

آخرین ارسال توسط کاربران ارسال شده توسط مدیریت پرتال برگزیدگان دوره قبل سوگواره محبوب ترین ها

^{طریق الحسین (1394/10/23)} _{کسی تنها نیامده، از اهل و عیال یا دوست و آشنا، هر که را توانسته با خود آورده. مردی، طفلی بر دوش گرفته و آرام...}

^{اربعین (1394/10/23)} _{خدا کنـد که اسـارت کمی زمـان بـدهد

وگـریـه ، پیـش مـزارت به من امان بدهد

که تـوتیای دو چشـمم کنـم غبـارِ رهـت

زمـیـن کمـی...}

^{ما رایت الا جمیلا ... (1394/10/23)} _{همه ی آنچه در آن رزم
همه ی آنچه در آن روز
دیدم
مگر جز زیبایی بود ؟
جز عشق ؟
جزانفجار نور ...؟
...}

^{سفر اربعین (1394/10/23)} _{امسـال هـم قسـمت نشـد تا اربـعینــت ، باکــاروان عشـق در محــشـر بــیـایـم
باید چـقدر ایـن داغ را در دل گدازم ، تا کی بســوزم تا بـه چشــم...}

^{غروب تا طلوع (1394/10/23)} _{برای کسی که شعر نمی داند

ذهن رفتن می شود خستگی

و صدای پیاده را فرسنگ ها شنیدن بی معنا

اربعین اما

شاعران موج می...}

^{تا اربعین چیزی نمانده (1394/10/23)} _{تا اربعین چیزی نمانده

شب‌های جمعه کربلایت می‌شود غوغا

در رفت و آمد قدسیانِ عالم بالا

آواره‌ام بین بهشت ساقی و سالار

لیلای مجنون...}

^{شاه رخصت داد (1394/10/23)} _{شاه رخصت داد
شاعر ما...! هستی‌ات را دست سقا داده‌ای؟
تا سیاهی‌لشگرم باشی... قبول! آماده‌ای؟
شاه رخصت داد امضا شد روادید عبور
در حریم...}

^{شعر بی سر (1394/10/23)} _{شعر بی سر

با این دو بال خسته و چشمان اشکبار
شب های جمعه تا حرمت پر کشیده ام
در حسرت بهشت خدا نیستم...}

^{غریب ترین زائر پیاده (1394/10/23)} _{غریب ترین زائر پیاده

خبر رسیده عزیزی که چشم تر دارد
هوای رفتن از این کوچه و گذر دارد
غریب ترین زائر پیاده ی...}

^{جذبه ی عشق (1394/10/23)} _{جذبه ی عشق

جذبه عشقت مرا آواره و دیوانه کرد
از نجف موکب به موکب راهی میخانه کرد
از نجف تا کربلا یعنی ولایت...}

^{شرحی مختصر (1394/10/23)} _{شرحی مختصر
بسم رب الساقی کرب و بلا ، شمس و قمر
جاده های عشق لبریز جنون است و خطر
راهی کوی حسینم بی قرار ...}

^{قرار دل بی قرارش (1394/10/23)} _{قرار دل بی قرارش
قدمهایش بسیار کوچکتر از قدم های توست، قدش هم بسیار کوچکتر.
بدنی ظریف که کم خوردن غذا و آب و بسیار...}

^{تحفه (1394/10/23)} _{میان معرکه با خویش گرم جولان است

پیاده است ولی تکسوار میدان است

پیاده است و علیرغم زخم پاهایش

رفیق خار نمک گیر این...}

^{موکب مکتوب (1394/10/23)} _{بای اول!
ببخشد اگر این متن سر و ته ندارد
من تند تند نوشتم
شما ارام بخوانید
چند خط پایین تر
در کاروان سطرهای من...}

^{پرواز بر فراز آسمان کربلا (1394/10/22)} _{پرواز بر فراز آسمان کربلا

ایام اربعین است و ما در حال حرکت به‌سوی کربلا هستیم. این زیارتی است که...}

^{چکه چکه از اربعین (1394/10/22)} _{عمود 403 حاج اقا ایستاده برای مردم سخن می گفت. در حینی که رد میشدم شنیدم که از حضرت صادق علیه السلام روایت میکرد: زائر...}

^{اربعین عشق (1394/10/22)} _{بسم الله الرحمن الرحیم

«شعر اول»

این‌جا: زمین عشق، زمان: اربعین عشق

چیزی نمانده است به عین الیقین عشق

آشفتگان زلف حبیب از پی نیاز...}

^{پیاده روی کربلا (1394/10/21)} _{دوباره باز دلم هوایی شده بود انگار داشتم برای یه پرواز اماده میشدم از سال قبل گذرنامه داشتم خدا خدا میکردم ویزا رو بردارن دلم میخواست...}

^{دل بزرگ (1394/10/20)} _{یا رب الحسین(ع)

دوباره اربعین شد
خیلی مسافر دارم
توی دلم این روزا
هزار تا زایر دارم

هرچی دارم، می‌ریزم
به پای این...}

^{نام آشنای حسین(خادم الحسین) (1394/10/20)} _{نزدیکیای عمود 200 بود که احساس کردم دیگه نمیتونم راه برم پاهام درد میکرد و دلم میخواست یه جایی برای نشستن پیدا بشه تا نفسی...}