طریق الحسین
1394/10/23
کسی تنها نیامده، از اهل و عیال یا دوست و آشنا، هر که را توانسته با خود آورده. مردی، طفلی بر دوش گرفته و آرام میرود، پسری زیر بغلهای مادرش را گرفته و سنگین میآید. دیگری ویلچری را با شتاب میراند. از دور و نزدیک، با هر زبان و لهجه، از هر رنگ و نژاد، با هر مرام و مسلک حتی غیر مسلمانها هم آمدهاند، اینجا تازه میفهمی جاذبه عشق حسین (ع) را...
کسی پی روضهخوان نیست. سینهها، همه سوخته است. این تاولها خودشان یک پا روضه مکشوفاند. این علم بیقرار در باد که بر دوش جوانی سبک مینماید، این سیاهی شب که بر پهنه بیابان گستریده و بیحضور ستارگان در نگاه نخست هول انگیز است، برای خودش روضه مجسم است. حتی خس خس سینه این جانباز صد درصد عاشق که سالیانی است خواب از چشمانش ربوده، وه که قنوتهایش چه دیدنی است.[ وقت حمله است، صدای بچهها در گوشش زنگ میزند "کربلا کربلا ما داریم میآییم"...]
خدا خوب میداند در دل این پسربچه با آن چپیه سیاه و سفیدی که بر سر بسته چه میگذرد. همه همتش را به میدان آورده استوار در میانه راه ایستاده و به زائرها قهوه تعارف کند، شاید همه داراییاش همین است خدا خوب میداند...
پیرزنی با قد و قامت شکسته مجذوبت میکند. باورت نمیشود این همه راه را از اربیل پیاده آمده باشد. میخواهی همکلامش شوی اما انگار قصدت را خوانده باشد، تعجیل میکند در قدمهایش. دور میشود آنقدر که به گردش هم نمیرسی... نگاهش سرشار از ترس است ترس از نرسیدن، هول جاماندن افتاده به جانش، شاید... به جایش، برایش میخوانی "ولا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم..."
آن دخترک را ببین همان که گوشه عبای مادرش را سخت چسبیده و هق هق گریه واژههایش را نشنیده میگذارد. یعنی بهانه چه دارد؟ دردِ گرسنگی، سوزِ سرما یا غم دوریِ ... نکند دلیل بیتابیش؟! کاش میشد به دخترک فهماند اینجا طریق الحسین است. سالیانی است که راه را بر حرامیان بستهاند. همه زیر سایه علمدار قدم برمیدارند. کاش میشد به دخترک گفت نفسهایش را عمیقتر کند، تا بوی عطر یاسی که گوشه و کنار را پر کرده، بشنود، تا آرام بگیرد از نوای یا حسین پیرمرد چاوشخوان...
از پیچ و تاب جاده کم میشود، دیگر خودت را نمیبینی مثل قطرهای کوچک در دریای بیکران عشق حسین (ع) رها شدهای. نه، گم شدهای گویی هیچگاه نبودهای.
اینجا کربلاست؛ مسلخ عشق، قربانگاه سبط ثانی آخرین پیغامبر، همو که زیارتش، شرط اتمام ایمان و اکمال دین است1، جواز همجواری ریحانۀ الرسول2. مهبط فرشتگان الهی.. دردها و مصیبتها از این نقطه آغاز میشود از الشمر جالس علی...
نگاهت که روی گنبد مینشیند نفسهایت به شماره میافتند، پاهایت سست میشوند اینجا حسین(ع) نشسته به تماشای تو و این همه زائر...
پانوشتها
1ـ قال الصادق عليه السلام: من لم يأت قبرالحسين عليه السلام حتى يموت كان منتقص الايمان منتقص الدين، ان ادخل الجنة كان دون المؤمنين فيها. وسائل الشيعه، ج 10، ص 335.
2ـ قال الصادق عليه السلام: من اراد ان يكون فى جوار نبيه و جوارعلى و فاطمه عليهم السلام فلا يدع زيارة الحسين عليه السلام. وسائل الشيعه، ج 10، ص 331، ح 39.
کد QR اثر | |
عنوان اثر | طریق الحسین |
هنرمند | ف ف |
ارسال شده در | 1394/10/23 |
تگ ها |
نظرات