طریق الحسین

بسم اللّه

فارسی العربیة English

ورود ثبت نام

پنجشنبه 5 تیر 1404

فیلتر

همه شعر داستان کوتاه سفرنامه/خاطره

آخرین ارسال توسط کاربران ارسال شده توسط مدیریت پرتال برگزیدگان دوره قبل سوگواره محبوب ترین ها

^{خاطرات حضرت رقیه (س ) (1395/09/21)} _{خاطرات خواهری

خاطرات دختری غمدیده خطاب به بابا

ای سر بریده که از من بریدی

لب واکن امشب بگو جی کشیدی...}

^{خاطرات اربعین (1395/09/21)} _{خاطرات حضرت زینب س در اربعین
قافله سالار من
کجایی ای دوای دردم
پی تو هر کجا میگردم
تو رو تو قتلگاه گم کردم
ای...}

^{خاطرات اربعین (1395/09/21)} _{خاطرات حضرت زینب س در اربعین
قافله سالار من
کجایی ای دوای دردم
پی تو هر کجا میگردم
تو رو تو قتلگاه گم کردم
ای...}

^{خاطرات اربعین (1395/09/21)} _{خاطرات حضرت زینب س در اربعین
قافله سالار من
کجایی ای دوای دردم
پی تو هر کجا میگردم
تو رو تو قتلگاه گم کردم
ای...}

^{خاطره ی پیاده روی اربعین 1395 (1395/09/20)} _{همیشه آرزو داشتم روزی زائر کربلا شوم ، اما اینکه چطور راهی این سفر می شوم را هرگز در ذهنم مرور نکرده بودم ، همیشه...}

^{به فدای خواهری که بخاطر برادرش چه قدر درد و رنج کشید (1395/09/20)} _{خاطرات حضرت زینب س خطاب به برادرشان در روز اربعین

گیرم که نفس می کشی و جان به تنت هست ...}

^{خاطرات اربعین حضرت زینب (1395/09/20)} _{از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین گفت : داداش

با سر نیزه تنت را چه بهم ریخته اند ...}

^{خواهر ارباب (1395/09/20)} _{زبانحال حضرت زینب (س ) خطاب به برادرشان امام حسین (ع ) در روز اربعین

مانند مادرم چقدر میخوردم زمین ...}

^{زبانحال حضرت زینب به برادرش (1395/09/20)} _{زبانحال بی بی حضرت زینب (س ) خطاب به برادرشان امام حسین (ع ) در روز اربعین

سفر کردم به دنبال سر تو ...}

^{نایب الزیاره (1395/09/20)} _{نایب الزیاره

شانس آورده ام که نیروی تحت امرش نیستم وگرنه معلوم نبود چه از من می ماند.این مرد خستگی نمی شناسد؛ یکریز راه...}

^{عشق خورشید (1395/09/19)} _{خورشید سوزان تر از همیشه شده ... همه هدفشان یک چیز است و تا به مقصدشان نرسند آرام نمیگیرند ... پیرمردی با قامت خمیده در...}

^{هله بزوار الحسین (1395/09/18)} _{سفر به کربلا هیچ وقت آرزوی من نبود. به نظرم یک سفر زیارتی می آمد که طبق روایات ثواب زیادی داشت. حتی وقتی می شنیدم...}

^{حسین ع درمان هستی (1395/09/18)} _{لحظه اندوه بود و گمگشتگی .
در سینه اش فشاری از ابهامات را تحمل می کرد،سوالاتی که هر لحظه شدیدتر او را هدف می گرفتند...}

^{انتظار (1395/09/18)} _{(1)

نشد پایان، به جز چشم انتظاری

غم گلدان، به جز چشم انتظاری

برایت هیچ کاری ما نکردیم

من و باران، به جز چشم انتظاری ...}

^{به آستان حضرت عباس(ع) (1395/09/18)} _{نذر:حضرت عباس(ع)

یک کهکشان امید در چشمان من می کاشت

دستان سرسبزی که با آئینه نسبت داشت

من بودم و تکرار دلگیری که بامن...}

^{تقدیم به حضرت زینب(س) (1395/09/18)} _{به آستان خطبه خوان دلیرکربلا-حضرت زینب(س)-

برروی سردنیزه هاآورده این سررا
این سر؛همین صدپاره ی درخون شناوررا
بایدببینی باغ سرسبزی که پرورده است:
دردامنش بسیاری...}

^{نذر شهیدان کربلا (1395/09/18)} _{(1)

هرروز اگرگذشت...ماتم بوده

درسینه؛غم شمافراهم بوده

هرروزولی گذشت...باداغ شما

هرماه برای ما؛محرم بوده

(2)

این گریه ولی توان مارابرده

هم ذره به ذره،جان...}

^{خاطره ی کربلا (1395/09/18)} _{سلام ای آقای خوبم ، ای سلطان کرم .آقاجان یا اباعبدالله ،السلام علیک یا قتیل العبرات .اسم کربلا که می آید دلم به لرزه می...}

^{پنجمین سروش سبز الهی (1395/09/17)} _{کاش در هوای منورتان پرواز کنم
تا ازادگی را تفسیر کنم
کاش اذن دخولم دهید ای شاه
تا برسد به امان دلم
کاش شش گوشه...}

^{راهیان بهشت (1395/09/17)} _{راهیان بهشت

باز عشاق حسین ابن علی ع پا شده اند

پی معشوق خود آواره صحرا شده اند

تا که از کثرت خود باز...}