بسم اللّه
یکشنبه 4 آذر 1403

خاطرات اربعین

1395/09/21
خاطرات حضرت زینب س در اربعین قافله سالار من کجایی ای دوای دردم پی تو هر کجا میگردم تو رو تو قتلگاه گم کردم ای بدن صد پاره رو خاک داغ این صحرایی چرا مقطع الاعضایی بگو کجا برم تنهایی وای من از عاشورا زمین و آسمون غمگینه یه خواهری داره میبینه یکی نشسته روی سینه وای من از عاشورا باید بمیره از غم دنیا تو قتلگاه به پیش زهرا دوازده ضربه زد واویلا رفتی و موندم تنها بگو چیکار کنم با این درد به حرمله می گفتم برگرد نزن تو صورتم ای نامرد نامحرم ها دور منو ناموس تو میزدنو یکی بگیره جلوی حرمله ی بد دهنو وای حرمله می خنده سنان می خنده که داره شمر دستمو می بنده سرعباس به پهلو سر نی می بنده من اومدم اما تو قتلگاه جا نیست به روی سینه که جای پا نیست سینه و چکمه ، نفس هاش تنده برادرم ، یک دم بیا حرم که خیمه ها سوزد برابرم نفس بزن سردار بی سرم که از نفس افتاده مادرت و الشمر جالس نفس مادرش گرفت سر را برید و دل خواهرش گرفت
اطلاعات اثر
کد QR اثر
عنوان اثرخاطرات اربعین
هنرمندمریم سادات حسینی امامی
ارسال شده در1395/09/21
تگ ها #طریق_الحسین

نظرات