^{خاطره ی کربلا} _{سلام ای آقای خوبم ، ای سلطان کرم .آقاجان یا اباعبدالله ،السلام علیک یا قتیل العبرات .اسم کربلا که می...} ^{هله بزوار الحسین} _{سفر به کربلا هیچ وقت آرزوی من نبود. به نظرم یک سفر زیارتی می آمد که طبق روایات ثواب زیادی...} ^{عشق خورشید} _{خورشید سوزان تر از همیشه شده ... همه هدفشان یک چیز است و تا به مقصدشان نرسند آرام نمیگیرند ......} ^{نایب الزیاره} _{نایب الزیاره    شانس آورده ام که  نیروی تحت امرش نیستم وگرنه معلوم نبود چه از من می ماند.این مرد...} ^{خاطره ی پیاده روی اربعین 1395} _{همیشه آرزو داشتم روزی زائر کربلا شوم ، اما اینکه چطور راهی این سفر می شوم را هرگز در ذهنم...} ^{پای برهنه} _{داستانک - پای برهنه از زیارت حرم قمربنی هاشم.ع. برمی گشتیم. برای نماز وارد یک حسینیه شدیم. نماز را به...} ^{اربعین عشق}                        _{اربعین عشق اربعین عشق امد عاشقان راهی شوید راهی...} ^{عارفان عاشق} _{چندین هزار عاشق عارف به پای عشق رفتند روبه سوی معبد بی انتهای عشق تاول زده است پا و توان...} ^{عشّاق در راه حسین} _{صحرا به صحرا می رود این کاروان تا مُلک جان سرها بروی نیزه و جان ها گرفتار خزان نیّت زیارت...} ^{پسرکوچک زهرا} _{اربعین نزدیک است... قراردل بی قرارم باشد پای شش گوشه ناز دانه ات حسین(ع)، مادر جان، دلم رابرده پسر کوچک...} ^{پنج امپراطور در طریق کربلا !} _{متن یه سفرنامه طولانیه که مخاطب ویژه داره ، یعنی تمام جملات خطاب به همسرم که همراه من و پسر...} ^{از اربعین تا ربیع الاول} _{موضوع: جلوه های اخلاق اسلامی عنوان : از اربعین تا ربیع الاول صدای شادی و پایکوبی همسایه ها و اطرافیان...} ^نذر _{به نام خدا نذر - حاج خانوم خدا صبرت بده - خدا بیامرزدش - ان شا الله غم آخرتون باشه...} ^مسیر _{به نام خدا مسیر عجیب گشته زمـانه ،عجیب تـر دل مـن          کـه هـرکه هرچه بـگوید بـه هرکجا بـروم چه شدکه...} ^مسیر _{به نام خدا مسیر عجیب گشته زمـانه ،عجیب تـر دل مـن          کـه هـرکه هرچه بـگوید بـه هرکجا بـروم چه شدکه...} ^{درس ها و عبرت هاي عاشورا بی شمار است} _{عبرت های عاشورا بی شمار است حجت الاسلام محمد ادریسی: عبرت‌ها در پشت پدیده‌ها و حادثه‌ها کمین کرده‌اند تا آدمی...} ^{جامانده های اربعین} _{بسم الله الرحمان الرحیم باتلاقی خشک بر روی زمین، جامانده است رود جاری شد ولی او این چنین جامانده است...} ^{کربلا_مهران} _{بسم الله الرحمان الرحیم نزدیک ترین مقیم در ایرانم هرگز به تو من نمی رسم، می دانم از روی سرم...} ^{رسیدن به کربلا} _{بسم الله الرحمان الرحیم انگار که غم به روی غم ریخته است در سینه ی من غم حرم ریخته است...} ^{جابر تو دیده ای...}   _{جابر تو دیده ای گل حیدر حسین را بر روی شانه های پیمبر حسین را   جابر شنیده ای...}