^{نيت عاشقي} _{بسم الله الرحمن الرحيم «دل­نوشتة سفر اربعين» ساعت: صفر عاشقي؛ اينجا شهر مقدّس قم كنار بارگاه جنّت نشان­ خانم فاطمه...} ^{می شود هر سال گم شوم اینجا و تو پیدام کنی؟}     _{#مقدمه_طور همان­گونه که شرحش برفت و داستانش وِرد زبان سایت­ها و خبرگزاری­ها بشد، اربعین سنه هزار و چهارصد...} ^{دست خالی} _{سلام آقا ، می بینید چه دست خالی اومدم ، دلم می خواست سبک باشم ، دلم می خواست تمام...} ^اربعین _{مثل باران رسيده بر اين خاك، آمده رود رود گريه كند روضه هاي عطش بخواند تا جاي هر كه نبود...} ^{پیاده روی اربعین} _{پای غزل به دفترم امروز وا شده بارانِ شعرآمده، طوفان به پا شده با بیت های سرزده مهمانِ تان شدم...} ^{پیاده روی اربعین} _{روبه سوی جنوب راه افتاد، کربلا کربلا، قدم به قدم آسمان آسمان پرنده شدو، ناگهان بال زد به سوی حرم...} ^{شعر نو و چارپاره} _{1- معرکه: آسمان غروب می‌کند دشنه‌ها، غروب های‌و‌هو، غروب معرکه تمام می‌شود تو طلوع می‌کنی گرمِ جاودانگی تا که صبحِ...} ^{طریق الحسین} _{طریق الحسین ■■■ این بود فکر و فلسفه و باور حسین حتی سر حسین فدای سر حسین از "کل ارض"...} ^{چهل گویه} _{چهل گویه   1. بدون یک کلام اضافه با فروشنده، از نگرانی ات برای سبکی کیف، راحتی کفش، و گرمی...} ^{پشت دوربین ما} _{بسم رب الحسین (علیه السلام) به جای مقدمه : نوشته های زیر حاصل ذهن مخدوش تصویر بردار مبتدی مستندیست که...} ^ناخدا _{گاهی شهادت مرگ راوسوسه می کند تاباپای پیاده به دنبالش راه بیفتی وازمرزهای زبان وفرهنگ عبورکنی وهمانندقطره ای به اقیانوس...} ^دعوت _{صندوق پستی خانه ام رانگاه می کنم دعوتنامه ای بادست های فرشته که پیرامون زمین را ازقاره های رنگارنگ می...} ^{قرارعارفانه} _{تاب دل کندن ازمولا راندارم ,باحسام کنارسقاخانه قراردارم.ساعت رادورمچم می چرخانم ومی دانم اگرکمی بیشترمعطل کنم بدقول می شوم.باچشمانی اشکبارازضریح...} ^غروب _{غروب که می شود صدای مادررامی شنوم ازپشت خیمه ها چقدرسوختن این خیمه ها شبیه آن درهمیشگی است غروب که...}