The Hussain Path

بسم اللّه

فارسی العربیة English

login register

24 Nov 2024

Categories

All Poem Short story Travelogue/Reminiscence

The last items Send by admin The festival Winners Most Popular topics

^{کربلا 25 کیلومتر} _{به نام خالق عشق و زیبایی

نجف با آن ابهت خاص خود مثل آغوشی بود به گرمی آفتاب و عطوفت و مهربانی مادر...

آرامشی بر جانم...}

^{زیارت سید الشهدا} _{بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

السلام علی الارواح التی حلت بفنائک یا اباعبدالله الحسین...}

^{فوتبال، 200 عمود مانده به کربلا} _{سه روز بود که راه میپیمودیم و امروز روز چهارم بود. گروهی به شماره کم تعداد از کاروان دانشگاه تهران. با 15 خانمی که همراه...}

^{خمیده قامتم اما صبور می آیم} _{خمیده قامتم اما صبور می آیم
فوج فوج آدم با رنگ و شمایل گوناگون،از هر کجای دنیا،با پرچم سیاه عزا،دیوانه وار به سمت حرم...}

^{وطنی به نام اسلام} _{ام الشهید: به نقل از همسرم. نزدیک غروب در یکی از موکب های بین راه توقف کردیم. ساعتی بعد، زنی عرب وارد موکب شد تا...}

^{موکب موکب تا حرم} _{همین که بر می گردی و آخرین سلام را به نجف می دهی جاده ی پدر تا پسر را شروع می کنی چند قدمی که...}

^{حوله حج} _{ماجرا از اونجایی شروع شد که قبل از اینکه کوله ی اولین سفر کربلامو ببندم ،مادرم گفت : واستا ،این حوله هم بزار توی کوله...}

^{من کربلا نرفته ام} _{من کربلا نرفته ام شاید تا حالا لیاقت نداشته ام آقای خوبان بطلبدم ولی یه خاطره دوستی برامون شب یلدا تعریف کرد که اونو براتون...}

^{زائر عاشق} _{"بسم ا..الرحمن الرحیم"
خاطره اربعین
قبل خواستگاری من واسه کربلا ثبت نام کرده بودم، چون محرم نبودیم نشد همسر آیندمو با خودم ببرم. ولی خیلی...}

^{شال عزا} _{معمولا خاطراتی از زندگی علما نقل ميشه و عامه مردم درس ميگيرن بنده هم خاطره خودمو تعرف ميکنم تا درسی باشد برای شما بزرگواران....! اما...}

^{نام آشنای حسین(خادم الحسین)} _{نزدیکیای عمود 200 بود که احساس کردم دیگه نمیتونم راه برم پاهام درد میکرد و دلم میخواست یه جایی برای نشستن پیدا بشه تا نفسی...}

^{ابوماهر} _{مشغول ماساژ دادن زانو های ورم کرده ام با پماد های مسکن بودم که آمد و کنارم نشست مثل همیشه لبخندی زد و پماد را...}

^{مسیر عشق} _{السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

به شوق وصال دلبر و جانان به سر باید رفت…

مسیر، طریق وصل بود و مقصد، وصال یار. قدم...}

^{حضرت ماه،رهبرم خامنه ای} _{"بسم رب الحسین"
// غروب روز دوم ، پیاده روی اربعین یک هزار و سیصد و نود و چهار....حوالی عمود 657....
عظمت این خاطرات را با...}

^{پرواز بر فراز آسمان کربلا} _{پرواز بر فراز آسمان کربلا

ایام اربعین است و ما در حال حرکت به‌سوی کربلا هستیم. این زیارتی است که...}

^{درمونده...} _{درمونده...
3 نفر بودیم و 150 هزار تومن پول، تو یه کشور غریب...
به امید اینکه مهمون موکب های اربعین حسینی هستیم 3 نفری با...}

^{هجرت از وطن، آرامش و سکون... در ستایش تناسب سختی و لذت!} _{بسم الله الرحمن الرحیم
سفرنامه ی پیاده روی اربعین (یا در ستایش تناسب سختی و لذت!)
قدم اوّل: .لبِ مرز عراق، بعد از 27 ساعت سفر!...}

^{مطربا پرده بگردان} _{متن سفرنامه مربوط به سفر اربعین سال 1393 می باشد ولی با این وجود از تازگی و طراوت برخوردار است.

مطربا پرده بگردان و...}

^{مطربا پرده بگردان} _{متن سفرنامه مربوط به سفر اربعین سال 1393 می باشد ولی با این وجود از تازگی و طراوت برخوردار است.
مطربا پرده بگردان و بزن...}

^{نحن حسینیون ما بقینا} _{طبق قرار قبل، سحر روز دومین روز پیاده روی را آغاز کردیم. هنوز خیلی نرفته بودیم که اذان صبح شد.نماز را خواندیم. هوای اول صبح...}