من کربلا نرفته ام
30 Jan 2016
من کربلا نرفته ام شاید تا حالا لیاقت نداشته ام آقای خوبان بطلبدم ولی یه خاطره دوستی برامون شب یلدا تعریف کرد که اونو براتون بیان میکنم خاطره ای از پیاده روی در دیار عشق در کنار بارگاه ابا عبدالله الحسین ع این دوست ما میگفت اونقدر مسیرورودی کربلا شلوغ بود که جای سوزن انداختن نبود همه و همه به هم چسبیده بودند و فشار می آوردند که وارد کربلا شوند کارت همراه مسافران رو میدیدند و اونا رو از مسیر راهرو مانند ،جلو میفرستادند جمعیت انگار که به هم چسبیده بودند.
اون قدر شلوغ و در هم بر هم بود که کسی کسی رو نمیدید فقط میرفتند انگار از روی تل و کوهی از وسایل رد بشی زیر پات پر بود از حوله و کیف و کفش و دمپایی که از مسافران افتاده بود و دیگه نمی تونستند بر گردندو بر دارند فقط روی صورت زوار آب میپاشیدند تا کسی خفه نشود کلی آب معدنی بود که به همه میدادند ولی باز هم عد ه ای در اثر ازدحام جمعبت خفه میشدند...
از مرز که رد شدیم پیاده روی شروع شد ادم بود که با پای پیاده میرفت و زمین ناهموار را تحمل میکرد پاها تاول و آبله زده بودن .هیچ کسی رو نمیشناختی که با عشق راه نره. پرچمها بود که در آسمان صاف و ابی تاب میخوردند.
پیر و معلول و شیر خواره و جوان و نوجوان با عشق گام به گام پیش میرفتند نذری هایی مثل خرما و حلوا و قیمه و ماهی و کباب و کله پاچه و چای و شربت .. را که عربها روی طبقی بر سر میگذاشتند و به ما التماس میکردن که از آن بخوریم .
آنها میگفتند ما در خانه دو صندوق داریم که یکی از این صندوقهاپول خرجی ما را تامین میکند و یکی دیگر صندوقی است که در ان پول ذخیره میکنیم تا اربعین از زوار کربلا پذیرایی کنیم. همه راه همان بود که توسط عربها از ما پذیرایی میشد انها حتی سر ماساژ دادن پای زوارو شستن جوراب زائران هم دعوا میکردند یادم هست یک شب جوراب زائری را در آورده و انرا به سر و صورت خود میمالیدندو معتقد بودند برایشان زوار، پیام اوران عشقند . همه با هم دعوا میکردند.
شب در جایی خوابیدیم که فقط میتونستیم صاف بخوابیم از بس شلوغ بود فکر کنم یه باشگاه بود نه میتونستیم نفس بکشیم نه حرکت کنیم همه و همه با عشق آقا و با زمزمه کردن زیارت عاشورا.
مسیر را طی میکردیم و کربلا یک آسمان غبار گرفته بیابان خشک و بی آب و علف و کثیف اما سرشار و مواج از عشق. حس غریبی تمام وجودمان را پر کرده است فریاد یا حسین زائران فضا را پر میکند برای همه سنگین است که باور کنند اینجا میتوانی خود را تخلیه کنی میتوانی فریاد بزنی میتوانی بلند بلند گریه کنی.
میتوانی بغضهای در گلو مانده به عقده سالها حسرت و ارزوی گره خورده به کربلا را بترکانی.
اینجا دیگر از کاخ عباسیان و و حکومت عباسی به چشم نمیخورد اینجا دیگر نه یزیدی هست و نه شمری تنها عشق است و عشق مکه موج میزند اینجا سرشار از محبت و مهمان نوازی عربها میشوی که در خانه اشان ر ا به روی تو باز میکنند و با زور تو را برای استراحت به خانه خود میبرند کجایند کاخ نشینان عباسی که شیعیان را به جرم عاشقی بردار میکشیدند ؟بعضی ها با ماشین طی توقفی کوتاه ه به کاظمین میروند انجا نا امن است اما عشق راه را بر آنها هموار میسازد .
شهری کوچک و غریب و مظلوم بسیار نزدیک به بغدا د، فاصله بغداد و کاظمین را به سرعت و با گذشتن از چند بزرگراه طی میکنیم .ناباورانه نگاه به انجا میکنم. فکرش را هم نمیکنم در اثر جنگ و تخریب به صورت امروزی در امده باشد باور نمیکنم اینجایم صحن و سرای کاظمین پرستوها و کبوترهای پناهنده حریم ائمه (ع) زائران تشنه ایرانی صحن و سرای کوچک و باصفا و دلی که یک عمر برای عشق به این سرزمین تپیده است فرصت خوبی است که نماز بخوانم یک گوشه رو به روی ضریح بنشینم و با یار درد دل کنم .کربلا کربلا است و انجا دیگر همه باور ما هم انچه در جستجوی آنیم.ولعنت خدابر کسانی که ما را از دیدن یار محروم کردندو لعنت خدا بر کسانی که شیعه را بی حسین کردند بی آنکه پای رفتن و توان دل کندن داشته باشم نگاه به ضریح میکنم شهری که عشق زیارتش دل همه را جلا میدهد شهری که این همه شیفته در سراسر عالم دارد ضریحی که جای پای یار است مظلومیتی غریب از در و دیوار شهر میبارد کدام وا ژه ها قادرند ان لحظات را باور کنند .خدایا التماس کنند گان کجایند تا ما را بر گریه بر عباس و حسین یاری کنند ؟سوختن و گریه کردن تنها کاری است که میتوان کرد چهل روز عاشقانه چهل روز ضجه اربعین فرصتی برای به خود امدن .
غبار سرخ آسمان گرفته کربلا و جایی که ابوالفضل جنگیده است و دستهایش را داده است تا دست خالی به خیمه ها باز نگردد اینجاست که میسوزی و خاکستر میشوی و این جا عاشوراست که پیش چشم همه زنده شده است در و دیوار همراه زائران دلسوخته گریه میکنند و زینب اینجا شاهد نق طه ای بوده است که پاره تن مادر در آنجا جان داده است تا قتلگاه را هی نیست...
خدایا تو را به خاطر این سعادت بزرگ هزاران بار سپاس.السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی....
general.info-qr | |
Title | من کربلا نرفته ام |
Author | اکرم قجری |
Post on | 1394/11/10 |
general.info-tags |
Comments