بسم اللّه
2 May 2024
general.type-literature
در مسیر بهشت زود اشك هایش را پاك كرد و به همسرش خیره شد كه جلوى درب چادر ایستاده بود. - چرا چشم... فصل کوچ فصل کوچ را می دانی چه وقتی ست؟ فصل کوچ همین روزهاست... این روزهایی که پرنده های آسمان ارباب سوی... عطش عطش  خود را به کناره ها کشاند ، بی تاب بود ،  بی تابی را می شد از حالت لبانش... قطره و دریا صف به صف و دشمنان کرده شروع جنگ را ناتو و کاخ سفید ؛ قلدرِ آلِ سعود عمق ستاد اورشلیم... شیعه یعنی کربلا در اربعین شیعه بارالها ، سینه هـــا را غم گـــرفت  ظلم داعش آسمان را هم گـــرفت حـاکمـــــان و بنـــــــدگان زور و زَر... کربلا در اربعین راهی شده اند عاشقان سوی حسین هستند اسیر بند گیسوی حسین در کرببلا به اربعین غوغائیست روز عرصات است پر... ابوماهر مشغول ماساژ دادن زانو های ورم کرده ام با پماد های مسکن بودم که آمد و کنارم نشست مثل همیشه... عاشق ترین معشوق گویند در مسلخ عشق جز نکو را نکشند/ و چقدر راسته.../چون که تو واقعا نکویی/ وچقدر راست تره.../چون کربلا عاشقانه... شعر اربعین بسم الله الرحم الرحیم کاش پایان بپذیرد «ای کاش» و به آخر برسد حسرت عشق سخت محتاج دعایت هستم که... انگار تصویری است از محشر همه از هر کجا باشند از این راه می‌آیند به سویت ای امین‌الله خلق الله می‌آیند   صف جن و... شعر اربعین شعر اربعین یک اربعین حسرت دلیل اشک و آهم شد وقتی به رفتن ها فقط، خیره نگاهم شد می خواستم... موسم ستاره چینی موسم ستاره چینی   این محبّت آسمانی است یا زمینی است؟ این کشش فقط خیالی است یا یقینی است؟  ... به دلم افتاده به دلم افتاده ...مادری می گرید ..مادری می سوزد  مادری در دشتی یا حسین می گوید  به دلم افتاده پسری... به هوای محتشم به هوای محتشم چه خوش آن نسیم صبحی که بیاید از هوایت چه خوش آن طنین بانگی که بپیچد از... مظلوم دیروز غریب امروز به نام خدا از تو گفتن سوگ غزلواره ایست         زهرا جان نمیدانم در غم کدامین فرزندت شعری بسرایم در غم... بدرقه بدرقه مردمِ شهر، به مسافر، چنان می­نگرند؛ که به نور؛ اشک­هاشان همه از پرتوِ این نور فرومی­ریزد. همه با حسرت... یک عاشقانه نسبتاً آرام در کربلا یک عاشقانه­ی نسبتاً آرام در کربلا   «این زمین­ها بهترین زمین­های خدا هستند»؛ روحانیِ کاروان می­گفت. به­نظرت، در بهترین زمین­ها... شمرِ شفیدپوش شمر سفیدپوش بابا را وقتی لباس قرمزِ تعزیه می­پوشید دوست نداشتم نگاه کنم. صدایش ترسناک می­شد. یک شمشیر بزرگ هم... حسرت زیارت پُر از آهم ، گرفتار زمینم کمی عشق و کمی شورم؛ همینم به کوی عاشقی راهم ندادند من از جاماندگان... جاده ی عرش بدی می ترسد از ذکر ابالفضل فرات عاشقی در سینه ی ماست همین شور و شعور اربعینی امید وعده ی...