^{کل یوم عاشورا، کل ارض کربلا} _{بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِالله وَ عَلَی الاَرواحِ الَّتی حَلَّت بِفِنائِک علیِ­ اصغر دیگه چشماش وا نمیشه...} ^{تو قاف قرار و من عین عبور} _{یارب... تو قافِ قرار و من عینِ عبور من به قلبم ایمان داشتم آرزویی جز کربلا ندارد! ایستاده ام وسط...} ^{دست خالی} _{سلام آقا ، می بینید چه دست خالی اومدم ، دلم می خواست سبک باشم ، دلم می خواست تمام...} ^اربعین _{مثل باران رسيده بر اين خاك، آمده رود رود گريه كند روضه هاي عطش بخواند تا جاي هر كه نبود...} ^{وعده حتم} _{من از بهشت می ایم ازجاده شلوغ عشق من ساعت ها پشت راهبندان سنگین چشمان مشتاق به این موضوع فکر...} ^{پيام كربلا ،} _{به نام خدا عنوان: حكايت كربلا( پيام كربلا) آب و تشنگي وحرارت آدمي و بخل و شرارت جرعه جرعه كينه...} ^{پيام كربلا ،} _{به نام خدا عنوان: حكايت كربلا( پيام كربلا) آب و تشنگي وحرارت آدمي و بخل و شرارت جرعه جرعه كينه...} ^{در آستان رحمت} _{شب است. بعد از یک روز پیاده روی با پاهای تاول زده و کفش های پاره به عمود ۱۴۰۰ می...} ^{اربعین یعنی حسین} _{اربعین یعنی حسین یعنی عطش گریه ها و شیون زنها و غش اربعین یعنی علی اصغر، رباب هی دویدن، هی...} ^{کاروان عشق} _{« کـــاروان عشـــق » رضا نیـــکوکار   وقتی که پای دل میان باشد دیگر به این پاها نیازی نیست بی...} ^{طریق الحسین} _{طریق الحسین ■■■ این بود فکر و فلسفه و باور حسین حتی سر حسین فدای سر حسین از "کل ارض"...} ^{بازگشت مقتدرانه} _{اربعین بازگشت مقتدرانه ی زینب است؛ روزی که زینب برای رسیدن به آن لحظه شماری میکرد تا خبر فتح کوفه...} ^{چهل گویه} _{چهل گویه   1. بدون یک کلام اضافه با فروشنده، از نگرانی ات برای سبکی کیف، راحتی کفش، و گرمی...} ^{پشت دوربین ما} _{بسم رب الحسین (علیه السلام) به جای مقدمه : نوشته های زیر حاصل ذهن مخدوش تصویر بردار مبتدی مستندیست که...} ^{روضه ی مکشوف} _{اگر از پشت اگر از رو اگر شمشیر اگر خنجر یقینا هر قدر شمشیر خوردی بیشتر خنجر تو از محراب...}