چرا امام حسين عليه السلام در زمان معاويه قيام نکرد؟
پس از شهادت امام حسن عليه السلام، تعدادي از شيعيان به تصوّر عوض شدن شرايط، دور هم جمع شده، به اين نتيجه رسيدند كه با نامه نگاري به امام حسين عليه السلام، او را براي قيام برضدّ معاويه، به كوفه دعوت کنند و آمادگي و همراهي خود را تا پاي مرگ، به او اعلام كنند.
يكي از اوّلين نامه ها در اين زمان كه به وسيله يكي از شخصيتهاي بزرگ كوفه، به نام جَعْدَة بن هُبَيرَة (پسرعمة امام حسين عليه السلام نگاشته شده، چنين است:
«تعدادي از شيعيان تو در اين جا تمايل فراوان به شما دارند و هيچ كس را با شما قابل مقايسه نميدانند، آنها قبلاً ديدگاه برادرت حسن [عليه السلام] را در بازايستادن از جنگ، دانسته اند و تو را به نرمي با دوستان و شدّت با دشمنانت در راه خدا، ميشناسند. اگر ميخواهي اين امر [حكومت] را به دست آوري، نزد ما بيا كه ما خود را براي مرگ همراه تو، آماده ساخته ايم».
امام عليه السلام در جواب چنين نوشت: «من در اين زمان به اين مطلب [حكومت] اعتقاد ندارم؛ پس شما كه رحمت خداوند بر شما باد، تا زماني كه معاويه زنده است، حركتي نكنيد و در خانه ها مخفي شويد و از برانگيختن بدگماني [حكومت] بپرهيزيد. اگر اتفاقي براي او افتاد [از دنيا رفت]، و من زنده بودم، آن هنگام، نظر خود را براي شما خواهم نوشت».
پس از اين جواب و نيز به دنبال ملاقات هاي حضوري كه گروهي از كوفيان با امام داشتند. كوفيان از اين كه امام در آن شرايط، دست به اقدامي بزند، نااميد شدند و دعوت و نامه نگاري را ادامه ندادند؛ اما اتّفاقي افتاد كه كوفيان را با تصوّر تغيير شرايط، به نامه نگاري دوباره واداشت و آن، اعلام وليعهدي يزيد و فشار براي بيعت گرفتن براي او بود. اين اقدام معاويه، خلاف صلحنامة او با امام حسن عليهالسلام بود كه بر اساس آن معاويه حق انتخاب جانشين براي خودش را نداشت. كوفيان كه ظاهراً از مخالفت امام حسين عليهالسلام با اين بيعت آگاه شده بودند، نامه اي به امام عليهالسلام نوشته، از او خواستند تا برضدّ معاويه قيام كند؛ امّا وي اين درخواست را نيز نپذيرفت.
علّت پاسخ منفي امام به اين دعوتها، در زمان معاويه، ميتواند ريشه در مسائل زير داشته باشد:
1. وجود صلحنامه (كه مورد تأييد امام حسين عليه السلام نيز بود) و در آن تأکيد شده بود که پس از معاويه، قدرت به امام حسين عليه السلام خواهد رسيد.
2. قدرت و شخصيت منافق گونه معاويه؛ زيرا او از يک سو از هر فرصتي براي ضربه زدن به خاندان علوي استفاده ميکرد و در اين راه حتي تا مسموم کردن و به شهادت رساندن امام حسن عليه السلام پيش رفت و از سوي ديگر، وانمود ميکرد که به بهترين وجه ممکن، با اين خاندان، به ويژه شخص امام حسين عليهالسلام مدارا ميکند و حرمت آنان را پاس ميدارد و بدين گونه در بين مردم، خود را به عنوان خليفهاي مشروع، معرفي کرده و چهرهاي نيکو براي خود فراهم آورده بود.
3. پذيرش عمومي حكومتِ معاويه از سوي جامعه آن روز.
4. عدم اقبال عمومي شيعيان كوفه كه نامهنگاريهاي آنها برخلاف سال شصت، به صورت گسترده نبود.
5. روشن نبودن انگيزههاي کوفيان و ديگر مسلماناني که از امام درخواست قيام برضد معاويه را داشتند.
نظرات