بسم اللّه
یکشنبه 27 آبان 1403

شرح فرازهایی از زیارت اربعین - سیدمجتبی حسینی - جلسه سوم

وَ اَشْهَدُ اَنّى بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِاِیابِكُمْ مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دینى وَ خَواتیمِ عَمَلى
در شب گذشته عرض کردم که «اشهد انی» یعنی به خودم شهادت می دهم. خود را می بینم . چیزی را که ندیده ای چطور می خواهی شهادت بدهی؟ این زیارت اربعین به ما کمک می کند تا لااقل سالی یکبار به خودمان رجوع کنیم و ببینیم کیستیم؟  به چه چیز اعتقاد داریم؟ تو کیستی؟ البته اسم تو مهم است[1] اما تو اعتقادادت هستی! تو باورهایت هستی! وقتی این زیارت را می خوانی مرور کن که چه باورهایی داری؟ آیا براستی به این چیزها که در زیارت هست ایمان داری، یا چون همه  دارند زیارت می خوانند تو هم می خوانی ! و اگر روزی هم بیاید که همه نخوانند، تو هم نمی خوانی! چقدر درایمانت محکمی؟ اگر محیطت عوض شد، مکانت ، شهرت ، کشورت، عوض شد یا مردم دور و برت عوض شدند، ایمانت هم عوض می شود؟ ایمان ما زمینی است و وابسته به عوامل زمانی و مکانی ! یا ایمانمان آسمانی است و مستقل از زمان و مکان؟ ایمانت را محکم کن که بتوانی شهادت بدهی.
إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ [2]ایمان های ما خودش صعود می کنند ، عمل صالح آن را بالاتر می برد. آدم خوب های ما دنبال عمل صالح اند، نه ایمان! ایمان محسوس نیست و اگر در چنین جلساتی تذکر ندهیم به حفظ و تقویت آن؛ ضعیف و تکیده می شود. خوب که به اعتقاداتمان نگاه می کنیم، می بینیم خیلی از آنها ناشی از «جوگیر» شدن ماست، نه ایمان ما. ایمان در حوادث پیرامونی دگرگون نمی شود. برو امشب نگاه کن خودت را! فردا که اربعین است و می خواهی زیارت اربعین بخوانی جوری شهادت بده که اگر همه عالم گفتند اشتباه است، باز همین نظر را داری یا نه؟! یک وقت ایمانت بر مبنای چیز غلطی است . خوب ،درستش کن. اینجا تصلب داشتن خوب نیست . اما ببین دیگران هم خیلی حرفهای قرص تری دارند؟! ما بیش از آن که «بدانیم»، نیازمند «ایمانیم». اصلا از نظر انسانی مهم نیست که به چه چیز ایمان داری، اما مهم است که ایمان داشته باشی به چیزی؛ و به آن تکیه کنی. این بی ایمانی موجب بی هویتی می شود!
قدم بعد این است که «به چه چیز » ایمان داری؟ حالا باید به چیز خوب و قابل اعتماد ایمان اورد. خدا می فرماید همین که دلت قرص شده به این چیزها، من بر تو منت می گذارم! تو نباید منت بگذاری که ایمان آورده ای ! [3] ما تشنه ایمانیم. وقتی تشنه ای آب می نوشی. حالا ممکن است آب شور یا آلوده بنوشی! خوب برو اب سالم و گوارا را پیدا کن و بنوش! این تشنگی ربطی به امروز و دیروز بشر ندارد. ربطی به چهارپا و ماشین ندارد .
این ادعیه و زیارات ما،و بخشی از مناسک دین ما؛ یک کارکردپنهان هم دارد که آن تثبیت و تقویت ایمان است. اگر همه اش بحث کنیم ، می شود وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ [4] با این ایمان باید زندگی کرد. بشرایع دینی و خواتیم عملی. خاتم یعنی مُهر ؛ یک نامه را با مهر می بستند که کسی دست کاری اش نکند. یا با مهر انتهای نامه را مشخص می کردندکه بعد از آن اگر اضافه شده معلوم باشد که مال ما نیست! خواتیم عمل ، یعنی من مال اویم، و او مال من. آن نماز من است و من هم از آن نمازم. رهین همدیگریم. اعمال ما بوی ما را دارد. بعد از مدتی ما هم بوی عملمان را می گیریم. در روز قیامت با قیافه عملمان مجسم و محشور می شویم! مثلا نمازخوان، رباخوار، غیبت کننده ، مال حرام خوار و ... به شکل عمل خوب یا بد خود مجسم می شوند در روز قیامت. این ها خواتیم عمل ما هستند. نماز خودش یک مفهوم کلی است . اما نماز من ، نماز من است! قُلْ إِنَّ صَلاَتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمین[5] یقین و ایمان من ، رابطه ای دوزرفه با عمل من دارند. از هر دو طرف رابطه هست. عمل من هم در من یقین ایجاد می کند یا یقین افزایی می کند.
اینجا یک نکته ای را باید متذکر شوم. رمز عبد بودن، اطاعت از خواست مولاست. اصلا شیطان توحید و معادش از من وتو قوی تر بود[6] ولی اطاعت نکرد از خواست مولی! از بس که در سوپرمارکت ها و در منطق بازار برای جلب نظر ما و خالی کردن جیب ما گفته اند« حق با مشتری است» « خواسته شما ، خواسته ماست» کم کم باورمان شده که خبری است! و ایمانمان را هم سوپرمارکتی کرده ایم. امروزه عرفانهای سوپرمارکتی وارد بازار اعتقادات شده است . آنچه شما خواسته اید، در آن هست! پیام اصلی اومانیسم ،یعنی خواست انسان را مبنا قرار دادن . چون تو دلت می خواهد به خدا ایمان داشته باشی ؛ پس بیا ایمان داشته باش! «دلت را صاف کن» انگار قلب را می شود با مواد شوینده شست و در جایی نگهداری کرد تا آلوده نشود!
این قلب با عمل تو در ارتباط است! اعمال تو آن قلب را پاک یا آلوده می کند! این که تو می خواهی که عبادتت « به اراده تو» و « به خواست تو» باشد، عین بت پرستی است! فقط بتش خودت هستی [7] به جای خود محوری و خود پرستی ، باید به خدا بگویی ای خدا! تو چه می خواهی؟ دیروز به سمت مسجد الاقصی نماز می خواندیم چون تو می خواستی ؛ امروز به سمت کعبه ، چون تو می خواهی! معیار و ملاک، خواست او است. هر چقدر هم که بگویی کعبه فلان فضیلت و فلان شرافت را دارد، راست می گویی ، ولی نمی توانی برای آن فضیلتها و شرافتها به سویش نماز بخوانی ! بلکه فقط بدلیل خواست خدا ست که می توانی.
روزه برای سلامتی خوب است، درست! اما نیت آن باید عبودیت و حرف شنوی باشد! شریعت یعنی راهی که خدا پیش پای ما گذاشته است. ( و امروزه این همه لطمه خورده است) این حاکمیت «من» و «خواست من» از عوارض دنیای اومانیستی امروز است و ما حواسمان نیست! ایمان ما مثل سوپرمارکتها دستخوش تبلیغات «هر چه تو می پسندی» شده است! توحید ؛ یعنی عمق خواست من ، خواست تست! هر چه تو گفتی، چشم! البته این هم سرجای خودش محفوظ که هر عبادتی ، فلسفه و حکمت و آثار و نتایج مثبت خودش را دارد ( و ممکن است که ما اصلا نفهمیم چیست؟)
گفتیم که این ایمان و یقین با عمل و شرایع دین و خواتیم عمل من درآمیخته است . من الایمان یُستدَلُّ بالعمل و من العمل یستدل بالایمان [8] در بعضی جاها و زیارات دیگر هست که اشهد بذات نفسی و شرایع دینی و خواتیم عملی . یعنی عمق وجود من دارد این حرف را می زند. الان اگر می خواهی خودت را بشناسی ، باید ببینی محبوبت کیست؟ مطلوبت چیست؟
گر در طلب گوهر کانی؛ کانی!    ور در طلب لقمه نانی ؛ نانی!
من فاش کنم برایت این مطلب را    هرچیز که در جستن آنی ؛ آنی !
کمی به خودت بنگر! ببین روز قیامت يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ [9] وقتی پرچم حسین را بلندمی کنند آیا تو را هم صدا می زنند ؟
باید در این دنیا دلت با حسین باشد تا صدایت کنند. اگر هم صدایت نکردند و رهسپار جهنم شدی ، ناامید نشو! ممکن است نگهبان جهنم به خاطر آن که بر پیشانی ات نوشته شده «زائر حسین» راهت ندهد به جهنم! اثر این مهر را که بر وجهه ات خورده از بین مبر! بگذار برای فردای قیامت بماند.
روایتی را بارها تکرار کرده ام. پیامبر شبی حمزه سیدالشهداو جعفر طیار را در خواب دید که در بهشت خرمایی بهشتی می خورند. به پیامبر هم تعارف کردند. فرمود نمی خواهم، ولی به من بگوئید آنجا چه چیز را به درد بخورتر یافتید؟ قالا گویی باهم گفتند: الصلوة ، و حب علی بن ابیطالب! آن گاه پیامبر شکرکرد خدای را که محبت علی را سبب نجات قرار داده است.
قیمت هر کاله می دانی که چیست       قیمت خود را ندانی ، ابلهی است!
محبت امیرمومنان اگر در دلت هست، دیگر چیزهای دیگر نباید جایگزینش شود! بدخواهی ، غیبت، خیانت، دزدی،  .. نباید بیاید!
...........................................................................................
[1] - در باره اهمیت اسماء و تاثیرات آن در هر دو دنیا، سخنانی هست که ان شاءالله در جای خود بیان می شود.
[2] - سوره فاطر آیه 10
[3]
 - این بحث شب گذشته مفصلا انجام شد.
[4] - سوره حجرات آیه 14
[5]
 - سوره انعام آیه 162
[6]
 - شیطان می دانست که خدا او را و بشر را خلقت کرده ( خلقتنی من نار و خلقته من طین) و به روز قیامت اعتقاد داشت ( فأنظرنی الی یوم یبعثون)
[7] -  أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ ... سوره فرقان – آیه 43
[8]
 - از ایمان به عمل و از عمل به ایمان می توان راه یافت. در خطبه 155 نهج البلاغه داریم که از ایمان به عملهای صالح و از عمل های صالح به ایمان می توان رسید فَبِالاْيمانِ يُسْتَدَلُّ عَلَى الصّالِحاتِ، وَ بِالصّالِحاتِ يُسْتَدَلُّ عَلَى الاْيمانِ.
[9] - سوره اسراء آیه 71


نظرات