حضرت عشق (ع)
1394/10/26
آمد از خیمه برون ماه به سان آهو
خواهری با دل پر خون و به عطر شب بو
در قدم گاه رخش عشق به زانو افتد
وای اگر چشم کسی بر رخ بانو افتد
خواهر خون خدا نازکشش عباس است
مادرش سوره ی کوثر سند احساس است
پدرش از سخنش شور و شکر می بارد
و خود از شهد شهودش شهدا می سازد
تا قیامت سخن از ماه برانی بس نیست
تو بگو فلسفه ی چادر این بانو چیست؟
تو بگو فلسفه ی آتش و چادر بر من
آن طرف پشت در و باز به دست دشمن
سوخت اما به سر ماه جهان باقی ماند
این امانت ز تو در غیرت آن ساقی ماند
این طرف آه!پر از آتش و خون شد صحرا
زینب این بار ز صبر و ز غمش شد زهرا
و به خون پسر فاطمه عزت بخشید
شکر آن را که به ما فاطمه نعمت بخشید
چادره قرن و کمی بعد همین جا اکنون
پسر شمر و عمر سعد و یزید ملعون
باز افروخته اند آتش ظلمی فاحش
و بر افراخته اند پرچم نحس داعش
می فرستند به ارواح پر از رجس معاویه درود
و چه ظلمی کند این نطفه ی منحوس یهود
و جهان در تب و تاب فوران دردیست
که دوای مرضش عطر ظهور مهدیست
و تو "باران"به تمنای ظهورش بسرای
آی ای ملت آزاده ی ایران!به خود آی!
کد QR اثر | |
عنوان اثر | حضرت عشق (ع) |
هنرمند | فاطمه جانمحمدی |
ارسال شده در | 1394/10/26 |
تگ ها | #طریق_الحسین |
نظرات