بسم اللّه
شنبه 1 دی 1403

اسرار اربعین و رد تردیدها و ابهام ها

یادداشتی از دکتر محسن اسماعیلی
گرچه اعتبار اصلي و بستگي ذاتي اربعين حسيني(ع) به عاشورا نيازي به توضيح ندارد؛ اما ويژگي هايي را داراست كه آن را انحصارا در جاي خود نيز صاحب نور و خاصيتي جداگانه مي نمايد. 

زيارت اربعين و اسرار اعداد 
بيستم ماه صفر المظفر يا همان اربعين ؛ چهلمين روز پس از فاجعه جانسوز کربلا و شهادت امام حسين (ع) و ياران با وفايي است که مانند آنها را تاريخ به خود نديده بود و ديگر هم نخواهد ديد. اين روز داراي قداست فراوان و آداب ويژه و در خور تاملي است. سنت بزرگداشت «اربعين»، در ميان پيشوايان دين، تنها براي سالار شهيدان مرسوم و مورد توصيه و تاکيد است؛ تا آنجا که « زيارت اربعين» از نشانه هاي ايمان معرفي شده است. چرا؟ رمز تاکيد بر «چهل» چيست؟ در اربعين چه اتفاقي افتاد و چه بايد کرد؟ نوشتار حاضر رهيافتي کوتاه بر پاسخ اين پرسش ها است.
جهاني که ما در آن زندگي مي کنيم؛ پر از رمز و راز است و کمتر مي توان پديده اي را فاقد ابعاد پنهان و اسرار شگفت انگيز دانست. براي همين است که در همه چيز عالم خلقت بايد تدبر کرد. بي اعتنايي و ساده انگاري در مواجهه با حوادث و پديده ها شيوه فرزانگان نکته سنج نيست. حتی«بــرگ درختان سبز در نظــر هـــوشيار، هـــر ورقش دفتر ی است معــرفت کردگار.»

شگفتی های آفرينش 
از دعاهاي پيامبر خدا (ص) اين بود که «خدايا! هر چيز را آنچنان که هست! به من بنمايان» و اين نشانه آن است که آنچه ما به ظاهر مي بينيم، هميشه هم با آنچه واقعاً هست، يکي نيست و «صورتي در زير دارد، آنچه در بالاستي»! گلايه قرآن اين است که چرا مردم «از زندگى دنيا، فقط ظاهر را مى‏شناسند، و از آخرت ( که باطن آن است) ،غافلند.» ؛ اين در حالی است که اين ظواهر ناچيز و از بين رفتنی است و باطن اسرار آميزش اصيل و ماندنی. علامه طباطبايی (ره) با اشاره به نکره بودن کلمه «ظاهِراً» در آيه شريفه می فرمايد: « اگر كلمه "ظاهراً " را نكره آورد، و فرمود: ظاهرى از حيات دنيا را مى‏دانند، براى اين است كه آن را تحقير كند، و ظاهر حيات دنيا، در مقابل باطن آن، همان چيزهايى است كه با حواس ظاهريشان احساس مى‏كنند، و اين احساس وادارشان مى‏كند كه در پى تحصيل آن برآيند، و به آن دل‏بسته، غير آن، يعنى حيات آخرت و معارف مربوط به آن را فراموش كنند، و از خيرات و منافعى كه در آن است، و منافع و خيرات واقعى و به حقيقت معناى كلمه است غفلت بورزند.»

اسرار اعداد و «اربعين» 
يکي از اين پديده هاي اسرار آميز اعداد هستند. راز های نهفته در اعداد تا آنجا از پرده برون افتاده است، که جهان سراسر مادی امروز هم ناچار به اعتراف شده است و در حالی که بشر جز به ماده و ماديت نمی انديشد، دانشی جداگانه برای شناخت اسرار اعداد بوجود آمده است. علم اعداد يا عدد شناسي” 
(Numberology )علمي است که به مطالعه معاني نهفته در ” جابرگفت: حَبيبٌ لا يُجيبُ حَبيبَهُ؟ آيا دوست جواب دوست خود را نمى دهد؟ و بعد خودجواب داد که: چگونه جواب دهى و حال آنكه رگهاى گردن تو در جای خود نيست و بر پشت و شانه تو آويخته شده، و بين سر و تن تو جدائى افتاده، پس شهادت مى دهم كه تو فرزند بهترين پيامبران و پسر سيّد مؤ منان هستی. تو فرزندِ همزاد تقوى و هدايت، خامس اهل كساء، پسر سيّد النقباء و فرزند فاطمه هستی. چگونه چنين نباشى و حال آنكه به دست رسول خدا و در كنار متّقين پروريده شدى... “ اعداد مي پردازد. اين 
دانش بر مبنای اين فرضيه استوار است که همه چيز در عالم داراي دو وجه فيزيکي و متافيزيکي است و در عددشناسي بعد متافيزيکي اعداد مورد بررسي قرار مي گيرد. راز شناسي عدد که هم از نظر علمي و هم از نظر تجربي تاييد شده است، در واقع همان فلسفه اعداد است.
اما افزون بر يافته های علمی و تجربی، تاکيد متون ديني بر بعضي اعداد و توصيه اکيد به رعايت آنها نيز حاکي از آثار و خواص ناشناخته اي است که در آنها وجود دارد. هفت و هفتاد از جمله اين اعداد است. اينک اما آنچه مورد نظر است، عدد چهل يا همان «اربعين» است که مقدار مورد تاکيد و نظر پيشوايان ديني در مواضع متعدد است. با توجه به همين تاکيدهاي پر شمار و اصرارآميز است که علامه بحر العلوم، در «رساله سير و سلوک» منسوب به وی، « خاصيت عدد چهل در ظهور استعدادات» را مورد تاکيد قرار داده و مي نويسد: «خود به‌ عيان‌ ديده‌ايم‌، و به‌ بيان‌ دانسته‌ايم‌ كه‌ اين‌ مرحله شريفه‌ از مراحل‌ عدد را خاصيّتي‌ است‌ خاصّ، و تأثيري‌ است‌ مخصوص‌، در ظهور استعدادات‌، و تتميم‌ مَلَكات؛ در طيِّ منازل‌ و قطعِ مراحل‌.» و« بالجمله خاصيت اربعين در ظهور فعليت وبروز استعداد وقوه، وحصول ملکه، امری است مصرّحٌ به در آيات واخبار ؛ ومجرب اهل باطن واسرار». 

اربعين امام حسين عليه السلام 
يکی از موارد تاکيد بر « اربعين»، زيارت سالار شهيدان (ع)، چهل روز پس از واقعه کربلا است. گرچه بزرگداشت چهلمين روز شهادت يا درگذشت افراد، امروزه کم و بيش مرسوم است، اما در ميان همه پيشوايان ديني تنها در خصوص حادثه کربلاست که توصيه اکيد به آن گرديده است. شايد اين را نيز بتوان بر شمار «خصايص الحسينيه» افزود و دليل آن را ويژگي هاي منحصر به فرد عاشورا و آثار آن دانست. 
احتمالاً به همين گونه جهات و دلايل باشد که «زيارت اربعين» از نشانه هاي ويژه مومنان تلقي شده است؛ چنانکه حضرت امام حسن عسکري (ع) فرمود: نشانه‌هاي مؤمن پنج چيز است: پنجاه رکعت نماز (در هر روز که شامل 17رکعت نماز يوميه و نيز نمازهاي نافله مي شود)، زيارت اربعين، انگشتر به دست راست کردن، جبين را در سجده بر خاک گذاردن، و بسم‌الله الرحمن الرحيم را در نماز بلند گفتن». 

اولين «زيارت اربعين» 
آنگونه که در روايات و منابع متعدد و معتبر تاريخي و ديني آمده است، نخستين «زيارت اربعين» افتخاري است که نصيب صحابي بزرگوار، وفادار و معمّر پيامبر خدا، يعني جابر بن عبدالله انصاري شد؛ «جابر بيستم ماه صفر، درست چهل روز بعد از شهادت امام وارد كربلا شد و سنت زيارت اربعين امام به دست او تأسيس گرديد». فردي كه به همراه جابر در اين روز به كربلا آمده «عطيه بن سعد بن جناده عوفي كوفي» است؛ البته «بسيار شده است كه از روي ناداني و بي‌ اطلاعي وي را غلام جابر گفته‌اند، در حالي كه او يكي از بزرگترين دانشمندان و مفسران اسلامي است. وي از بزرگان تابعين و از شاگردان عبدالله بن عباس مي‌باشد. و تفسيري در پنج مجلّد بر قرآن مجيد نوشته و از راويان حديث محسوب مي‌شود.»
او می گويد: با جابر به قصد زيارت قبر امام حسين عليه السّلام بيرون رفتيم؛ همين که به كربلا وارد شديم ،نزديك فرات رفت و غسل كرد. سپس جامه ای به خود پيچيد و جامه ای ديگر بر دوش افكند. بعد از آن بسته اى را گشود كه در آن ماده ای خوشبو به نام سُعد بود. از آن بر بدن خود زد، و سپس به جانب قبر روان شد. جابر گامى بر نمی داشت مگر با ذكر خدا؛ نزديك قبر رسيد. او که نابينا شده بود، به من گفت تا دستش را بر قبر امام گذارم. من چنين کردم. چون دستش به قبر رسيد بى هوش بر روى قبر افتاد.
آبى آورده، بر وى پاشيدم تا به هوش آمد و سه بار گفت يا حسين! سپس با لحنی دردناک گفت: حَبيبٌ لا يُجيبُ حَبيبَهُ؟ آيا دوست جواب دوست خود را نمى دهد؟ و بعد خودجواب داد که: چگونه جواب دهى و حال آنكه رگهاى گردن تو در جای خود نيست و بر پشت و شانه تو آويخته شده، و بين سر و تن تو جدائى افتاده، پس ” جابر گفت: اى عطيّه! شنيدم از حبيب خود رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه مى فرمود: هر كس گروهى را دوست داشته باشد، با ايشان محشور می شود و هر كس عمل قومى را دوست داشته باشد، شريك در عمل آنان می گردد. قسم به خداوندى كه محمّد (ص) را به حق برانگيخت، نيّت من و يارانم بر آن چيزى است كه بر حسين عليه السّلام و يارانش گذشته است (و بنابر وعده پيامبر، ما با آنها در اين جهاد و شهادت شريک هستيم!). “ 
شهادت مى دهم ” جابر گفت: اى عطيّه! شنيدم از حبيب خود رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه مى فرمود: هر كس گروهى را دوست داشته باشد، با ايشان محشور می شود و هر كس عمل قومى را دوست داشته باشد، شريك در عمل آنان می گردد. قسم به خداوندى كه محمّد (ص) را به حق برانگيخت، نيّت من و يارانم بر آن چيزى است كه بر حسين عليه السّلام و يارانش گذشته است (و بنابر وعده پيامبر، ما با آنها در اين جهاد و شهادت شريک هستيم!). “ كه تو فرزند بهترين پيامبران و پسر سيّد مؤ منان هستی. تو فرزندِ همزاد تقوى و هدايت، خامس اهل كساء، پسر سيّد النقباء و فرزند فاطمه هستی. چگونه چنين نباشى و حال آنكه به دست رسول خدا و در كنار متّقين پروريده شدى... 
پس از اين جابر بن عبدالله انصاري جمله ای شگفت بر زبان راند و گفت: سوگند به آنكه محمّد (ص) را به نبوّت بر انگيخت، ما هم در آنچه شما انجام داديد، شركت داشتيم . عطيه با تعجب از جابر پرسيد: چگونه ما با آنان شركت داشتيم و حال آنكه در وادى ای فرود نيامديم و از كوهى بالا نرفتيم و شمشيری نزديم؛ و امّا اين گروه، بين سر و بدنشان جدائى افتاده و فرزندانشان يتيم و زنانشان بيوه گشته است؟! 

بازگشت کاروان به کربلا 
از ديگر حوادثي که گفته اند در روز بيستم صفر اتفاق افتاده است، بازگشت کاروان اسراي کربلا به آن سرزمين است؛اين مطلب را مرحوم سيد بن طاووس در کتاب شريف « لهوف » نقل کرده است ؛ البته با اين عبارت که :« راوى می گويد: چون زنان و اهل بيت امام حسين عليه السّلام در راه بازگشت از شام به مدينه به سرزمين عراق رسيدند، به راهنماى كاروان فرمودند: ما را از راه كربلا ببر. پس چون به قتلگاه شهيدان رسيدند، جابر بن عبدالله انصارى و جماعتى از بنى هاشم را ديدند كه با جمعى از آل رسول (ص) به زيارت قبر امام حسين عليه السّلام آمده اند و در يك زمان با آنان ملاقات کردند و با هم به گريه و زارى و ناله و سوگواری پرداختند؛ به گونه ای كه جگرها را كباب می كرد. در اين هنگام زنان اهل آن وادى نيزگِرد آنان جمع شدند و چند روزى عزادارى کردند.» 

ترديدها و ابهام ها 
اما درستی اين مطلب ، مورد اختلاف است و برخي ديگر از مورخان و محققان در اين باره ترديد کرده و آن را نپذيرفته‏اند. برای مثال مرحوم محدث‏ قمي در « منتهي الآمال‏» دلايلي ذکر مي‏کند تا نشان دهد، اين ديدار در اربعين اول «... خيلى مستبعد است ... به علاوه آنكه احدى از اجلاء فن حديث و معتمدين اهل سِيَر و تواريخ در مقاتل و غيره اشاره به اين مطلب نكرده اند ... بلكه شيخ مفيد و شيخ طوسى و كفعمى گفته اند كه در روز بيستم صفر، حَرم حضرت ابى عبداللّه الحسين عليه السّلام رجوع كردند از شام به مدينه و در همان روز جابر بن عبداللّه به جهت زيارت امام حسين عليه السّلام به كربلا آمد و اوّل كسى است كه امام حسين عليه السّلام را زيارت كرد...»
جالب است که خود سيد بن طاووس (ره) هم در کتاب مهم ديگرش ، « اقبال الاعمال» ، پس از اشاره به اينکه چنين مطلبی را در برخی کتاب ها ، و از جمله « مصباح المتهجد»، ديده است، آن را به دلايلی « مستبعد» می خواند. بنا براين قسمتی از آنچه استاد شهيد مطهري (ره) گفته اند، تمام نيست؛ آنجا که فرموده اند «جز در كتاب لهوف، كه آن هم نويسنده‌اش در كتاب‌هاي ديگرش آن را تكذيب كرده و لااقل تأييد نكرده، در هيچ كتاب ديگري چنين چيزي نيست و هيچ دليل عقلي هم اين را تأييد نمي‌كند». 

آداب و چگونگي «زيارت اربعين» 
در هرحال و به عنوان حُسن ختام تاکيد بايد کرد؛ يکي از زيارت هاي مخصوص و پر فضيلت امام حسين‏ (ع‏)، زيارت اربعين آن حضرت است که امام صادق عليه السلام به صفوان بن مهران (معروف به صفوان جمّال)، شاگرد و صحابی بزرگ خويش، آموخته است. امام به او فرمود: هنگامى كه روز اربعين بلند شده باشد، چنين زيارت مى كنى و پس از دو ركعت نماز، هر دعا که خواستی، مى کنی ... 
به دليل سند معتبر و مضامين ناب و آموزنده ای که زيارت اربعين از آن برخوردار است، نبايد از قرائت و تدبر در آن غفلت شود. متن اين زيارت شريف در مفاتيح الجنان هم آمده است.
___________
www.khabaronline.ir


نظرات