بسم اللّه
یکشنبه 27 آبان 1403

پدیده اربعین تجربه فشرده‌ای از زیست جهان تشیع است

 پدیده‌های محیرالعقول در عالم کم و بسیار کم اتفاق می‌افتند. به همین خاطر هم هست که درباره پدیده‌های بی‌نظیر، حرف و حدیث‌های فراوانی وجود دارد. همانطور که می‌دانیم یکی از ارزش‌های خبری، استثنا و شگفتی است. در این میان پدیده‌های بی‌نظیری هستند که ما به خاطر مجاورت با آنها به شکلی سطحی به آنها پرداخته‌ایم. درباره آنها کمتر و خیلی کمتر از آنچه باید حرف زده‌ایم. کمتر گفته‌ایم و کمتر شنیده‌ایم. در واقع آنها را کمتر شناخته‌ایم. پیاده‌روی عظیم اربعین یک اجتماع بی‌نظیر از انسان‌هایی است که از میان ما در این راهپیمایی حضور یافته‌اند اما همین هم برای شناختن پیاده‌روی اربعین کافی نیست. این اجتماع در عوالم دیگری است که کمتر درباره آن حرف به میان آمده است. جمعیتی بیشتر از 5 برابر شرکت‌کنندگان در مناسک حج، با ملیت‌هایی از 60کشور دنیا، 27میلیون نفر، مسیری بیش از 80کیلومتر را با آرمانی مشترک و هدفی واحد می‌پیمایند. با این همه شگفتی، مطالعات مردم‌شناسانه و جامعه‌شناسانه آنچنان که باید به این موضوع نپرداخته‌اند.

گفت‌وگوی «وطن امروز» با «پرویز امینی» تحلیلگر مسائل اجتماعی بهنقل از«خبرنامه دانشجویان ایران»

آقای امینی! اگر بخواهیم پیاده‌روی اربعین را در یک صورت‌بندی مشخص تعریف کنیم، درباره آن، چه باید بگوییم؟ این اتفاق محیرالعقول چگونه توجیه می‌شود؟  
پدیده راهپیمایی و اجتماع بیست و چند میلیونی اربعین «تجربه فشرده‌ای از زیست جهان تشیع است». زیست جهان مجموعه باورها و آگاهی‌های بین‌الاذهانی است که تفسیر مشترک ما را از جهان اجتماعی می‌سازد. زیست جهان عقلانیت جمعی ما را صورت‌بندی و کنش‌ها و واکنش‌های ما را معنادار می‌کند. در واقع ما همواره درون یک زیست جهانی هستیم که به درک ما از عقلانی و غیرعقلانی بودن یا درست و نادرست بودن و خوب و بد بودن موضوعات، مسائل و اموری که با آن مواجه می‌شویم کمک می‌کند. زیست جهان ثابت نیست و در چارچوب زمان و مکان و شرایط متفاوت تغییر می‌کند.

پیاده‌روی 80 کیلومتری جمعیتی چند میلیونی برای زیارت امام حسین(ع) در روز اربعین همراه با مواجهه‌ای که با مولفه‌های متعددی از امور نامتعارف اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی برای زائران اتفاق می‌افتد مانند جدا شدن از زندگی عادی و شرایط طبیعی و همراه شدن با شرایطی که در آن مکان مشخص زندگی و وسیله نقلیه و دسترسی مشخص به آب و غذا وجود ندارد از یک سو و  پذیرایی گرم، خارج از توصیف و استقبال از دل و جان مردم عراق از زائران در موکب‌ها که به التماس از آنها نیز منجر می‌شود و در ادامه در اختیار گذاشتن هر آنچه دارند از مکان استراحت تا غذا و هر وسیله و امکانی که در اختیار دارند، همه و همه در عین زائدالوصف بودن در زیست جهان شیعه معنادار و عقلانی به نظر می‌رسد. برای کسانی که هر ساله در این اجتماع شرکت می‌کنند، دیدن این صحنه‌ها معنادار است. آنها از اینکه یک استاد دانشگاه یا شخصیت مذهبی یا مقام بلندپایه رسمی بسان مردم عادی عراق در استقبال از زائران بکوشد، تعجب نخواهند کرد. در زیست جهان تشیع این اتفاقات قابل معنا شدن، منطقی و با توجیهات عقلی است.

*   در پارادایم‌های دیگر این پدیده چطور معنا می‌شود؟ اگر بخواهیم از تعبیر شما استفاده کنیم، مثلا در زیست جهان دنیای مدرن که جامعه ما نیز مشحون از مولفه‌های آن است این پدیده چطور معنا می‌شود؟ آیا مدرنیته ظرفیت پذیرش چنین پدیده‌ای را دارد؟
در زیست جهان دنیای مدرن این ظرفیت وجود ندارد. اگر مدرنیته و زندگی مدرن را بخواهیم به چند مفهوم  تحلیل ببریم به نظر من از همه مهم‌تر، مفهوم اندیویژوالیسم (اصالت فردی انسان) است. اتکا به اندیویژوالیسم‌سازی عرفی و قدسی‌زدایی از امور و محدود شدن عقلانیت به عقلانیت ابزاری و فلسفه اخلاق فایده‌گرایی و مولفه‌هایی مشابه که در مرکزیت زیست جهان مدرن است،  اجتماع عظیم پیاده‌روی اربعین به این شکل و با این ویژگی‌های منحصر به فرد را امری نامانوس و غیر قابل توجیه برداشت می‌کند.

تفاوت‌های زیست جهان مدرن با آنچه شما از آن به «زیست جهان تشیع» تعبیر کردید، چیست؟
رابطه عاطفی و معرفتی و سیاسی بین امت و امام در مرکز زیست جهان تشیع است. شواهد متعددی برای اثبات وجود این انواع ارتباط میان امام و امت وجود دارد. برگزاری هیئات مذهبی در طول ماه‌های محرم و صفر و اقامه عزا، متعهد شدن امت در پیوندهای معرفتی با امام و برانگیخته شدن روحیه احیای عزتمندی و معنادار بودن قیام عاشورا و راهبردی بودن آن در شئون سیاسی هرساله برای امت تکرار می‌شود. بنابراین برای یک شیعه شکل اجتماعی پدیده‌هایی مثل اربعین حسینی، عزاداری هر ساله محرم و نظایر آن کاملا مانوس و معنادار است.

در زیست جهان تشیع فرد پذیرفته که مناسبات و روابط خود را به مرجعیتی قدسی و بیرون از خود گره بزند و در اقتدا به او باشد اما در زیست جهان مدرن هر نوع مرجعیت بیرون و فراتر و مقدم بر فرد انسان نفی می‌شود بنابراین اربعین حسینی که صحنه تجلی عاطفی و ایمانی و معرفتی و سیاسی بین امت و امام شهید است در زیست جهان مدرن قابل درک نیست. همچنین این نوع روابط بین میزبانان و زائران با عقلانیت ابزاری و فایده‌گرایی نسبتی ندارد. یک فرد زائر پس از خروج از مرز و حتی پیش از آن و در واقع از زمانی که وارد فضای پیاده‌روی اربعین می‌شود، حتی یک ریال برای خوردن و آشامیدن و اسکان هزینه نمی‌کند.

مردم عراق با موکب‌های فراوان از این فرد استقبال می‌کنند، او را به خانه خود دعوت می‌کنند، از خردترین تا کلان‌ترین نیازهای او را مهیا می‌کنند،  پاهای زائر خسته از پیاده‌روی را ماساژ می‌دهند، شرایط استحمام او را فراهم می‌کنند و این خدمت‌رسانی تا زمانی که او به مقصد برسد ادامه دارد. اینها همه در زیست جهان مدرن توجیه‌ناپذیرند. در واقع در زیست جهان مدرن با مولفه‌های فایده‌گرایی و عقل ابزاری سوال می‌شود که این اتفاقات چطور رخ می‌دهد؟ این همه امکانات بدون هزینه‌کرد، چگونه در اختیار زائر قرار می‌گیرد؟ یک تربیت‌یافته نظم مدرن و نظام فردی حتما این سوال‌ها را خواهد پرسید.

این جلوه از زیست جهان تشیع محدود به زمان و مکان است. پیاده‌روی اربعین در نهایت 20 روز از ایام سال اتفاق می‌افتد. این جلوه بی‌نظیر از زیست جهان تشیع امکان توسعه در ابعاد زمانی و مکانی بیشتر  را دارد؟ به عبارت دیگر زیست جهان تشیع در پیاده‌روی اربعین بر روزمرگی‌ها غلبه خواهد کرد یا از آن متاثر است یا واکنشی نسبت به آن است؟
واقعیت این است که زیست جهان تشیع در معرض تهاجم زیست جهان مدرن قرار گرفته است. مدرنیته مثل پیچک همه ساحت‌های زندگی ما را صورت‌بندی کرده است و دائما نیز در حال پیشروی، تخریب و دگرگون کردن است به طوری که زیست جهان تشیع به شکلی حقیقی جز در کوتاه‌مدت مثل اربعین و دهه محرم و...کمتر قابل تجربه کردن است. ما از گهواره تا گور؛ از مدرسه تا دانشگاه، از نظام بروکراتیک تا نظام رسانه‌ای و از مهدکودک تا خانه سالمندان در معرض نهادهای مدرن هستیم. این نهادها لااقتضا نیستند و زمان و مکان و شرایط را به نفع زیست جهان مدرن تغییر می‌دهند. بنابراین بخشی از تحلیل پدیدارهایی مثل اربعین واکنش به تخریب سنگینی است که زیست جهان مدرن نسبت به زیست جهان مألوف و مانوس ما انجام داده است. ما نسبت به 2 دهه قبل کمتر ایثار می‌کنیم. کمتر نسبت به دیگران احساس مسؤولیت می‌کنیم. کمتر از نفع شخصی می‌گذریم و از لحاظ عاطفی ضعیف‌تر شده‌ایم. از لحاظ تعهد به دیگری ضعیف‌تر شده‌ایم. همه اینها محصول همان پیچکی است که زیست جهان مدرن بر دور ما حلقه زده است. 

منظورتان از تخریب‌های سنگین زیست جهان مدرن چیست؟
جامعه ایران در 2 دهه گذشته فرآیند مدرنیزاسیون را به شکلی پرشتاب طی کرده یعنی در واقع سیمای اجتماعی جامعه ما در حال تغییر است. برای مثال یک ویژگی جامعه مدرن، مصرف است؛ آنقدر در جامعه مصرف بالا رفته که جمع‌آوری ضایعات آن از سطل‌های زباله یک شغل شده است در حالی که این مساله 15-10 سال پیش به این شکل نبود. طبقه متوسط در جامعه ما بزرگ شده است. شهرنشینی گسترش پیدا کرده و از جمعیت روستایی کم شده است. شهر‌ها به کلانشهر‌ تبدیل شده‌اند که میلیون‌ها انسان به طور فشرده در کنار هم زندگی می‌کنند. معماری شهرها و خانه‌ها صورت‌بندی دیگری پیدا کرده است. زندگی آپارتمانی، صورت غالب سکونت شده است. نهادهای مدرن مثل دانشگاه‌ مانند پیچک همه فضای اجتماعی ما را پر کرده است. آموزش و پرورش با همه تلاش‌هایی که برای استحاله آن از فضای مدرن شده است، خروجی طبیعی آن یک انسان مدرنیست (به معنای تفکر مدرن) است.

مهدهای کودک‌ رو به گسترش فزاینده‌ای هستند. الگوی تغذیه تغییر و سهم تغذیه فست‌فود وسعت پیدا کرده است به طوری که هر چند روز یک‌بار آگهی آغاز به‌کار یک فست‌فود جدید را در کنار منزل می‌بینیم. روابط اجتماعی جامعه تحت تاثیر فضای رسانه‌ای از تلویزیون تا اینترنت و موبایل تغییرات قابل ملاحظه‌ای کرده که مصداق «دوری و دوستی» شده است. دایی، خاله، عمه، عمو، پدربزرگ و مادربزرگ دیگر معنا و موقعیت گذشته را ندارند. شما شاهدید به ازای هر 8/2 ازدواج، یک طلاق دارد رخ می‌دهد. این آمار بالایی است در صورتی که 2 سال پیش 3 به یک بود. این آمار یعنی این اتفاق سرعت بالایی هم دارد. میل به فرزندآوری کمتر شده، میل به تجرد بیشتر شده، پدیده‌ای به نام خانه‌های مجردی داریم، جشن طلاق، ازدواج سفید و... این خودش نشانه‌های فردگرایی و محصول مدرنیته است. ما داریم الان شرایط زندگی مدرن را تجربه می‌کنیم بنابراین فریاد‌ها و طغیان‌ها علیه آن برای ما ملموس شده است. این حجم از راهپیمایان در پیاده‌روی اربعین یک واکنش به زیست جهان مدرن نیز هست. در جامعه ما مظاهری از زیست جهان ما مثل اعتکاف و همین راهپیمایی اربعین در حال احیاست که بیشترین فاصله را با زیست جهان مدرن دارد اما خب! کوتاه‌مدت است، چون زندگی ما محصور در چارچوب‌های مدرن است و گریزی از آن نیست.

مؤلفه‌های پیاده‌روی اربعین چیست که از چارچوب زندگی متعارف مدرن فراتر می‌رود؟
شما می‌بینید که مظاهر محرم امسال چند برابر سال گذشته است. برای اینکه دامنه نفوذ زندگی مدرن در مناسبت‌های جمعی ما در حال افزایش است. این سبک زندگی فرسایش بالایی دارد و انسان به لحاظ وجودی نمی‌تواند این فرسایش‌ را تحمل کند. بنابراین به محرم که از مظاهر زیست جهان ما است پناه می‌برد و خود را بازسازی روحی می‌کند. ویژگی مهم اربعین چیست؟ ویژگی مهم اربعین پیاده‌روی است یعنی شما از قید خیلی از تعلقات زندگی مدرن جدا می‌شوید. ارتباطات چهره به چهره آنجا عینیت بیشتری دارد، ارتباط از طریق فضای مجازی دست‌کم شکل غالب ارتباط نیست.

انسان‌هایی که پیاده‌روی اربعین را رفته‌اند این حرف مرا می‌فهمند که با اینکه جسم دچار سختی است اما از نظر روحی چه میزان سبکبال هستند. غرب به طور کامل در مدرنیته غرق شده اما سنت در جامعه ما همچنان پرقدرت است تقریبا سنت همه کنش‌های جمعی و موثر ما از نهضت مشروطه تا ملی شدن صنعت نفت تا 15 خرداد تا انقلاب اسلامی تا دفاع‌مقدس 8 ساله و تا 9 دی 88 و... را تغذیه کرده است. اربعین به ماهو اربعین موضوعیت دارد اما هرسال شما یک ظهور تازه‌ای را در آن می‌بینید. اربعین امسال یک پدیده شد، یک چیزی که رسانه ‌گریزی نداشت از آنکه آن را بیان کند.

درست است که رسانه گریزی ندارد که پیاده‌روی اربعین را منعکس کند اما آیا رسانه‌ها می‌توانند همه ظرفیت این راهپیمایی عظیم را فعال کنند؟
راهپیمایی و اجتماع اربعین پرقدرت‌ترین رسانه برای زیست جهان تشیع است. در واقع این راهپیمایی خودش در حکم رسانه است. اعلام موجودیت شیعه اولین کاری است که به لحاظ رسانه‌ای انجام می‌شود.

در فضای جهانی، شیعه به‌عنوان یک موجودیت جمعی شناخته شده نیست. پیاده‌روی اربعین و این اجتماع متفاوت، موجودیت جمعی شیعه را به عالم می‌شناساند و آن را تثبیت می‌کند به طوری که وقتی در جهان اسمی از شیعه آورده می‌شود در چارچوب معنایی که وجود دارد، پیاده‌روی اربعین به‌عنوان نمادی از شیعه شناخته خواهد شد. در واقع این اتفاق در حال رخ دادن است. یک موجودیت بین‌المللی از شیعه که در راهپیمایی اربعین از 60 ملیت صورت می‌پذیرد، در جهان شناخته می‌شود. این ظرفیتی است که فقط رسانه اربعین می‌توانست آن را محقق کند.

دومین کارکرد رسانه‌ای اربعین هویت‌سازی است. خبرنگاران و افرادی که برای تحقیق این راهپیمایی را رصد کرده‌اند از آن به راهپیمایی «صلح» تعبیر کرده‌اند. حتما وجوه مسالمت‌آمیز و نظام همزیستی ایثارگرانه‌ای که در راهپیمایی اربعین وجود دارد باعث شده آنها از این تعبیر استفاده کنند. این شکل مسالمت‌آمیز راهپیمایی و اجتماع اربعین که طی سالیان گذشته بزرگ‌ترین اجتماع انسانی از این نوع شناخته شده است، هویتی خلاف آنچه را در رسانه‌های غربی و به دروغ علیه اسلام مطرح می‌شود به افکار عمومی جهان می‌شناساند.  طرح یک الگوی مقدس به نام امام حسین علیه‌السلام به‌عنوان امام و مقتدای شیعه بخش دیگری از این هویت‌سازی است. اینکه مردم دنیا شیعه را به نام امامی بشناسند که در مقابل ظلم ایستادگی کرده است و همواره بر مدار حقیقت بوده، باعث می‌شود شیعه سامان‌بندی هویتی پیدا کند که اتفاقا در درون فرد فرد اعضای جامعه شیعی درونی شده است و در عین حال این روحیه ظلم‌ستیزی و حق‌مداری در کنش‌های جمعی نیز نمایان است. همانطور که گفته شد همه کنش‌های جمعی و موثر ما از نهضت مشروطه تا ملی شدن صنعت نفت تا 15 خرداد تا انقلاب اسلامی تا دفاع‌مقدس 8 ساله و تا 9 دی 88 و...از همین هویت تغذیه شده‌اند.

کارکرد سوم رسانه اربعین قدرت‌سازی است که برای تشیع و جهان اسلام یک امتیاز محسوب می‌شود. این مساله به‌خوبی در چند سال گذشته ظهور و بروز داشته است. قدرت‌آفرینی پیاده‌روی اربعین منحصر به فرد جهان تشیع است. هیچ راهپیمایی یا اجتماعی نمی‌تواند به ساخت قدرت قوام بخشد اما پیاده‌روی اربعین این ظرفیت را داراست.

شکست تکفیری‌ها مساله‌ای است که از آن می‌توان به کارکرد چهارم رسانه اربعین یاد کرد. به‌رغم هزینه‌های فراوانی که وهابیت و آل سعود و رژیم‌های مرتجع منطقه برای تقویت گروه‌های ضدشیعه می‌کنند، قدرتنمایی پیاده‌روی اربعین در چند کیلومتری نیروهای داعش قابل تامل به نظر می‌رسد و در واقع می‌توان از آن به شکست تکفیری‌ها و داعش از این قدرتنمایی شیعه تعبیر کرد.

بنابر آنچه گفته شد به اقتضای فضای خودجوش اربعین رسانه‌های خرد و یک نفره باید متن میدان را به دست داشته باشند. در واقع جنس رسانه‌ها باید جنس راهپیمایی باشد تا بتواند دقیقا مفاهیم این راهپیمایی را منتقل کند.

 


نظرات