بسم اللّه
جمعه 31 فروردین 1403

شرح فرازهایی از زیارت اربعین - سیدمجتبی حسینی - جلسه اول

... وَ اَشْهَدُ اَنّى بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِاِیابِكُمْ مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دینى وَ خَواتیمِ عَمَلى [1]
فقراتی از زیارت اربعین در این جلسه مورد بحث قرار می گیرد. هم مناسبت ایام اقتضا می کند و هم متن آن مأثور است [2] و نکته مهمی که در این باره باید عرض کنم ، تفاوت اوضاع اربعین با ایام عاشورا است. طبیعی است که در ایام عاشورا ، جنبه های احساسی و شور و عاطفه و تعلقات قلبی ، جای کمتری می گذارد برای سایر تأملات و تدبرها ! ولی نبایستی که قضیه حضرت حسین روحی له الفدا در همین حد محصور بماند. لذا در اربعین ، مثل یک طوفانی که آرام گرفته ، باقیمانده های فکری و رسوبات اعتقادی آن مورد توجه قرار می گیرد.
امروزه کم نیستند افرادی که می خواهند از زوایای مختلف به عاشورا نگاه کنند و متاسفانه  بعضی ها ، سایر زوایای موجود را انکار می کنند. یا بعضا آن را  تحریفات می دانند. البته تحریفات وجود دارد ولی درگیر شدن زیادی با  آن ما را از هدف دور می کند. مثلا خیلی با این مساله درگیرند که وجود فلان شخص در کربلا صحت دارد یا نه؟ یا فلان ماجرا ، مثلا عروسی حضرت قاسم جزو تحریفات هست یا نیست؟ یا زیارت اهل بیت (علیهم السلام) در اربعین اول رخ داده یا در اربعین دوم؟
بله! بحثی نیست که تحریفاتی وارد شده است. بعضی از این تحریفات منسوخ شده و بعضی ها هنوز مانده. مثلا عروسی حضرت قاسم خیلی بعید است که حقیقت داشته باشد ... ولی مساله ما این نیست!  باید مراعات کرد و نقل های غلط را نگفت و .. اما قضیه ی مهم و اصلی این نیست که در اربعین اول ، اهل بیت (علیهم السلام) آمدند یا در اربعین بعد؟! گاهی مسایل بسیار ساده و کم اثر ( از لحاظ اعتقادی) ذهن جوانانمان را پر کرده و درگیر شده اند!
مجالس اهل بیت (علیهم السلام) باید ذهنها را آرام کند . درد خوب است. اما دغدغه بی مورد نباید باشد. دین برای دغدغه زایی نیست. یک خطیب، یک فقیه ، یک عالم، باید ذهن ها را به آرامش برساند تا انواری که می تابد را بگیرد.
توضیح مسایل بی خاصیت چه فایده ای دارد؟ اصلا شاید هیچ سند متقنی نباشد که در اربعین اول آمدند یا اربعین دوم؟ و اصلا مهم هم نیست! حالا اگر کمی آن طرف تر آماده باشند ، مثلا در ربیع الاول، چه چیزی از اهمیت اربعین کاسته می شود؟! اهمیت اربعین مستقل است از این امر! آن قدر توصیه به زیارت اربعین در روایات شده، که خودش کافی است. ( بحمدالله اهل عراق هم رعایت می کنند و در هیچ جای دنیا چنین اجتماعی به این عظمت در حد 10 یا 12 میلیون نفر نداریم. با این زیرساختهای عقب مانده و پایین! زیرساخت اصلی این حرکت، عشق به ابی عبدالله است! نگاه نکن که الان ترور می کنند و بمب می گذارند. از قدیم همین طور بوده. از هر دو نفر یکی را می کشتند! باز هم مردم می رفتند! دست و پا قطع می کردند! باز هم مردم می رفتند! الان توی دوازده میلون نفر، 100 نفر شهید عددی نیست!)
پس، برای ما این موضوع که اهل بیت درست در روز اربعین آمدند یا نیامدند ، مهم نیست. این برای یک مورخ مهم است.
پیام یک حادثه تاریخی، ( که در اصل وقوعش شکی نیست) با بررسی جزئیات آن نباید فدا شود. به خدا قسم، در شب اول قبر از تو نمی پرسند که اهل بیت (علیهم السلام) در اربعین اول آمدند یا اربعین دوم؟! ولی ....! ولی اگر زیارت اربعین کرده باشی ، شاید اصلا سوالهای شب اول قبر را جواب داده باشی!
زیارت امام حسین علیه السلام در اوج زیارتها است و زیارت اربعین هم در اوج آنها. متن زیارت اربعین را که ملاحظه می کنید، می بینید از گریه (و احساس در عاشورا) به تامل رسیده است. آنها که می گویند نباید برای حسین گریه کرد و باید تامل کرد، (آنها باید بدانند) تاملش مال اربعین است!
بذل مهجتهه فیک ، لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة ! اصلا این حرفها را در روز عاشورا نمی شود زد! با آن فشار عاطفی ، نمی شود به این حرفها پرداخت!
این حرکت سیدالشهدا علیه السلام  و محبین ایشان ، خاری است در چشم شیطان ومتاسفانه شیطان، به طرق مختلف می خواهد ضعیف کند . چه چیزی را؟ این را که اگر بگویند «حسین»، تو گریه ات بگیرد!
این تجربه امروز و دیروز نیست. شیطان می داند که این گریه با تو چه می کند! این حضور در مجلس عزای حسین با تو چه می کند! حالا شبهه و سوال و تحلیل علمی و .. درست می کند در جزئیات، تا روح اصل آن را از تو بگیرد!
مگر درخت ممنوعه در بهشت بد بود؟ مگر چیز بدی در بهشت می توانست باشد؟ نخیر! در آن شرایط ممنوعه بود.
مجلس امام حسین علیه السلام باید مجلس حزن و اندوه باشد. درونش اما معرفت و شعور و تحلیل هست. نگذارید درخت ممنوعه را برایتان تزیین کنند تا یکباره بفهمید که از بهشت بیرون رفته اید!
تا درون متن قضیه قرار نگیرید، نمی توانید حس کنید. تا قلبت همراه کاروان از مدینه به حرکت در نیاید، نمی توانی حس کنی! باید هفت، هشت ماه با کاروان بروی! از حضرت سکینه پرسیدند کدام بخش سفر تلخ تر بود؟ گفت: خروج ما از مدینه. از امام سجاد علیه السلام پرسیدند، فرمود: در شام! هر کدام جایی را به لحاظی گفتند. حالا باید دلت همراه کاروان باشد تا بفهمی یعنی چه!
**
ائمه علیهم السلام هر دو بعد ( احساسی و تدبری ) عاشورا را برایمان ترسیم کرده اند. الان به اربعین رسیده ایم و آن حال و هوای شبهای عاشورا را نداریم. نباید هم داشته باشیم . چون عاشورا، عاشورا است! برای این حال و هوا، زیارت اربعین را می آورند با این مفاهیم بلند و عمیق اعتقادی.
جای تعمق دارد وقتی که می گویی : «و بایابکم موقن» یعنی به بازگشت شما یقین دارم. حالا این بازگشت، هم می تواند به معنای رجعت ائمه علیهم السلام باشد ( کما این که من به این معنا معتقدم) و هم می تواند به معنای ظهور حضرت مهدی علیه السلام باشد بعنوان این که یکی از ائمه هستند. ولی «ایاب» به معنای بازگشت ، برای کسی است که دوباره می آید ، و به رجعت بیشتر می خورد. کاری به این فقره از زیارت اربعین نداریم. چرا که متن های بسیاری وجود دارد درباره این که ائمه علیهم السلام بعد از ظهور می آیند و اولین آنها حضرت امام حسین علیه السلام است. گویی خستگی همه انبیاء در می رود ، وقتی که آن حضرت می آید! وقتی که می بینند آن بار رسالت و امانت و ... به دست آن حضرت رسیده است. [3]
ما هدف ظهور را خلاصه کرده ایم در یک سری مادیات! آسایش و امنیت و رزق فراوان و ... ! اینها همه هست ولی همه هدف ، اینها نیست! معرفت حسین را باید بعنوان هدف ظهور معرفی کرد!
خوب ! حالا آدمی که یقین به بازگشت امام حسین علیه السلام دارد، چگونه زندگی می کند؟ با نوسانات زندگی چگونه کنار می آید؟ حادثه های تلخ  ، حادثه های وسوسه انگیز، مشکلات اعتقادی، مشکلات عاطفی و روحی ، .. با او چه می کند؟ « حسین جان! می دانم که بر می گردی!» این کوهی خواهد شد که هیچ زلزله ای آن را تکان نخواهد داد. زیارت اربعین یعنی بهره برداری از همه اشکهایت. تبدیل می کند عاطفه را به معرفت. به تصدیق دین! بشرایع دینی! و خواتیم عملی
وقتی می فرماید«حسین منی و انا من حسین» [4]. نگفته اسلام از حسین است! گفته انا من حسین! من از حسینم! مثل دو تا آیینه که روبروی هم قرار بگیرد و شمعی در میانشان روشن باشد. تا بی نهایت در هر دو آیینه تصویر دارد.
بعضی از علماء گذشته ما ، زیارت امام حسین علیه السلام را واجب می دانستند. حج ، فقط یک بار در عمر به آدم مستطیع واجب می شود. اما زیارت امام حسین علیه السلام را حداقل هر 5 سال یک بار واجب می دانستند . وهب از حسین شروع کرد و به پیامبر رسید ( نصرانی بود، با حسین مسلمان شد) زهیر و حبیب با پیامبر شروع کردند و به حسین رسیدند!
عاشورا ، اگر عاشورا شد به عظمت حسین عاشورا شد. اگر در آن روز به جای 72 نفر ، 72 میلیون نفر هم بودند و یا دو نفر بودند! باز عاشورا همین بود . آیه ای داریم درباره این که وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ [5] یعنی در قصاص زیاده روی نکنید. در جریان شهادت حضرت امیر المومنین علیه السلام ، در وصیتش به حسنین علیهما السلام فرمود: او یک نفر را کشته ، اگر خواستید قصاص کنید فقط یک نفر را بکشید و.. اما امام رضا علیه السلام درباره عاشورا می فرماید: اگر حضرت مهدی علیه السلام تمام اهل عالم را به این خون قصاص کند، هنوز ولا یسرف فی القتل است! این حرفها را باید بشنوید! نمی گویند چون بعضی ها می ترسند که نکند مردم نفهمند معنای بزرگی حضرت را! از بس که نگفته اند گوشها سنگین شده! حضرت حسین علیه السلام بعد از قیام عاشورا ، حسین نشد. او قبل از شهادتش هم حسین بود. امیر المومنین علیه السلام روزی ایشان را در پیش خود نشاند و با او صحبت کرد. با فرزندش! خطاب به او گفت : یا اباعبدالله! ( نگفت حسینم! او را با کنیه و با احترام صدا کرد!) از پیامبران گذشته گفت که آدم با تو بود وقتی که .. نوح با تو بود وقتی که .. موسی .. عیسی ... و سپس فرمود: انت اُسوةٌ قِدَماً !! [6]
کربلا از حسین کربلا شد، نه بالعکس!  شهدای کربلا از حسین ، عزت گرفتند ، نه بالعکس!
رفتار پیامبر صلوات الله علیه و اله و امیر المومنین علیه السلام با ایشان در دوران خودشان نشان می دهد اهمیت را. بچه سه چهار ساله که قیام نکرده بود هنوز! وقتی رفت روی دوش پیامبر صلوات الله علیه و اله نشست ، سجده را آنقدر طول داد تا حسین برخیزد. اصحاب پرسیدند چه شده بود؟ آیا وحی بر شما نازل می شد؟ فرمودند: نخیر حسین بر دوش من نشسته بود. خواستم تا پایین بیاید.[7]
یوم علی صدر المصطفی ....[8]
........................................................................................................................
[1] - بخشی از زیارت اربعین : و گواهى می دهم كه من به شما ایمان دارم و به بازگشتتان یقین دارم با قوانین دینم و عواقب كردارم
[2] - یعنی : از ائمه رسیده است.
[3] - اشاره به حدیث استقرار معرفت حسین علیه السلام و اتمام عمر حضرت مهدی علیه السلام .
[4] - کامل الزیارات، ص ۵۲ جالب اینجاست که منابع این حدیث از اهل سنت اند و کتب بسیاری از اهل سنت این حدیث را نقل کرده اند: سنن ترمذی، مناقب الحسن و الحسین، ۱۲، ۲۴۵ / سنن نسایی، فضل الحسن والحسین، ۱،۱۶۵/ مسند احمد، حدیث یعلی بن مره، ۳۵ ، ۴۴۰ / مصنف ابن ابی شیبه، ۷،۵۱۵ / مستدرک علی الصحیحین، اول فضائل ابی عبدالله الحسین ع، ۱۱ ،۱۳۷/ المعجم الکبیر للطبرانی، ۳، ۵۵ / المعجم الکبیر للطبرانی، ۳، ۵۷/ معرفه الصحابه، من اسمه یعلی، ۱۹، ۳۱۴
[5] -سوره اسراء / 33
[6] - بحار الانوار، ج44، ص262
[7] - این اقدام، از سوی فردی همچون من و شما نیست! از سوی کسی است که جز خدانمی بیند و جز رضایت خدا عمل نمی کند! عظمت حسین را در این دید باید دریافت.
[8] - گویند حضرت زینب سلام الله علیها پس از مشاهده پیکر غرقه به خون آن حضرت در قتلگاه فرمود: یوم علی صدر المصطفی، و یوم علی وجه التری (روزی بر سینه پیامبر جای گرفتی و روزی بر روی خاک !


نظرات