بسم اللّه
یکشنبه 4 آذر 1403

قلب جهان از کار می افتد

1395/10/16

ای باد ! غمگین باش ، تنها برگ می ریزی

با ریشه می ترسی بجنگی باد پاییزی

با ریشه می ترسی بجنگی ، ریشه می ماند

فرهاد اگر افتاد ، جای تیشه می ماند

باکی ندارد باغ وقتی برگ ریزان است

چشم جهان روشن که پایان زمستان است

دلدادگی باقی ست تا دلدار برگردد

با خاطرات روشن دیدار برگردد

این خاک آماده ست بوی خون بگیرد باز

تا قصه ی جنگیدن انصار برگردد

شبلی پرستان را بفرمایید بنشینند

منصور می خواهد به روی دار برگردد

نانی اگر در سفره هاشان نیست باکی نیست

خورشید باید سوی گندم زار برگردد

مسجد به مسجد خون شده محراب ها امشب

وقتش رسیده از سفر مختار برگردد

بر دوش مردان کیسه ی نان است این شب ها

حرفی نمی جوشد به جز تکبیر بر لب ها

شمشیر می خواهند مردانی که در راهند

وقتی شهادت نیست رضوان را نمی خواهند

در باور سرخ عزاداران امیدی هست

بعد از عزا بی شک امید صبح عیدی هست

راه شهادت مانده و هر سو که می بینم

مُهری ، پلاکی ، عطر و سربند شهیدی هست

از انتظاران مادران چیزی نمی گویم

شام سیاهی مانده و موی سپیدی هست

مثل حسین بن علی دیگر نمی آید

تاریخ اما دیده هر دوره یزیدی هست

نوری اگر بر نیزه تا شام خطر می رفت

در باور ما شعله ی نور جدیدی هست

یک روز می آید امیری که سپهدار است

یک روز می آید کسی که مرد پیکار است

مانده ست نامش در نفس های زمینی ها

در گام های بی قرار اربعینی ها

می آید و قلب زمان از کار می افتد

شمشیر از دستان استکبار می افتد 


اطلاعات اثر
کد QR اثر
عنوان اثرقلب جهان از کار می افتد
هنرمندعلی سلیمانی
ارسال شده در1395/10/16
تگ ها #پیاده_روی_اربعین #اربعین_95 بیداری_اسلامی

نظرات