قطره قطره تا موج
1395/10/15
از همان روز که در قافله حاضر شده ام/ نثر محبوس شده یکسره شاعر شده ام
شعر اینجا نه آیینه ی احساس من است/ که من و هر چه در او حس همگی پیرهن است
جان شاعر مثل آینه صیقل کرده/آنکه بی ذوق و زبان را همه دعبل کرده
شاه بیت غزل شاعر هستی اینجاست/چه بگویم ز می و باده که مستی اینجاست
مصرعی بر لب شط قافیه اش مهر و وفا/دیگری وزن و ردیفش خود قرآن شفا
الف و بای جنون از دهنش راه افتاد/چشم لیلا که به این مهر و به آن ماه افتاد
خسروان در پی شیرینی سیبند اینجا/دلبرک های پری روی فریبند اینجا
قصه ی عاشق و معشوق چه لطفی دارد؟/آن زمانی که خود عشق سخن بگشاید
عشق فریاد زند نام کسی را با غم/غم از او زنده بود هر نفسی در هر دم
تب این نام همه راهی هامون کرده/چه توان گفت که غم با دل ما چون کرده
روزها پای پیاده پی خورشید روان/شب همه زنده دلان سینه زن و مرثیه خوان
بزم این شاه غم و اشک فراوان دارد/عوض رقص و طرب روضه ی عطشان دارد
به بهای عطشش سد نگاهم بشکست/شدم آن قطره که در آینه ی دیده نشست
قطره هایی که چهل روز به هم آمیزند/رود جاری شده یک روز به دریا ریزند
یک نفر منتظر مد دل آگاهی ماست/ما سکونیم و کسی موج شکن راهی ماست
یک نفر کز نفسش کون و مکان یافت قرار/در رحمت که از او راست جهان دار و ندار
آنکه با یک نگهش فاتح هر گرداب است/بنگر مرکب او سفینه ی ارباب است
عمر آرامش این بحر دگر آخر شد/فصل فرقت زده ی کشتی و ساحل سر شد
باید این نعره به گوش کر دنیا بزنیم/غرق گردیم در این رود و به دریا بزنیم
قطره آن نیست که از سایه ی ماهی بپرد/قطره آن است که موجی شده کشتی ببرد
اطلاعات اثر
کد QR اثر | |
عنوان اثر | قطره قطره تا موج |
هنرمند | رویا عبدالهی نژاد |
ارسال شده در | 1395/10/15 |
تگ ها | #جریان_سازی |
نظرات