دوباره بارش باران پاییز

دل زائر به سوی کربلا نیز

دوباره نم نم باران و زائر

ندارد کس خبر از حال شاعر

دوباره غرّش ابر سیه فام

چه رنجی تا شود پخته،دل خام

دوباره سینه ها مملو ماتم

نباشد سینه ای بی غصه و غم

دوباره زائری در زیر باران

ندارد کس خبر از حال یاران

دوباره در هوا عطر گل یاس

به لب جا مانده اما ذکر عباس

دوباره مادر و گهواره خالی

پیاده زیر باران،با چه حالی

دوباره خواهری قامت خمیده

به نیزه صوت قرآن را شنیده

دوباره آسمان دلتنگ گشته

یزیدان زمان دل سنگ گشته

دوباره بوی خاک و عطر نرگس

شهیدی بی کفن آمد به مجلس

دوباره یک علم بر دست مادر

شهیدان حرم بی دست و بی سر