من و این بارِغم و ...
1395/10/14
من و این بارِغم و اینهمه یار سفری
من و این زخم مکرَر، من و این دربهدری
اربعین نجف و نوبت نوکرداری ست
هرکه ارباب به او داشته باشد نظری
کودکان سنگ به دیوانه نمیاندازند
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
یکنفر دلبری و اینهمه دیوانه چرا
تو قرار است مگر از همگان دل ببری؟
همه دربندِ تو هستند چه تهران چه نجف
همه دنبال تو هستند چه آدم چه پری
همهجا پُر شده از پیرهنِ یوسفِ من
کز جوارِ پسری آمده پیشِ پدری
وسط جاده بلرز ای دلِ معشوقهپسند
که علاجت کنم از عارضهی بیهنری
کاشکی بازنگردیم به تهران دیگر
خبری نیست در آن دود و دم بیخبری ...
اطلاعات اثر
کد QR اثر | |
عنوان اثر | من و این بارِغم و ... |
هنرمند | آرش پورعلیزاده |
ارسال شده در | 1395/10/14 |
تگ ها | #پیاده_روی_اربعین |
نظرات