داغی که هنوز تازه است
1395/10/12
«داغي كه هنوز تازه است»
عاشوراست
تمام مرثيه هاي جهان
رديف مي شوند
و خيمه ها
سرخي پيراهن خورشيد را
سياه پوش اند.
داغي
كه هنوز بر پيشاني دنيا تازه است.
من از پرتقال هاي خوني بدم مي آيد
و چاقوهايي
كه همه چيز را مي بُرند،
از گلوي اسماعيل ها گرفته
تا بال هاي «منا» را.
مشكوكم به دست هاي پشت پرده
كه فقط دنبال غنايم اند
و مسير مهمان كشي را خوب بلدند،
مشكوكم به شاهزاده اي
كه از درون ماشين مدل بالايش
به جا مي آورد رمي جمرات را
اصلاً برايش مهم نيست
كه حجاز، نگران است
نگران پيراهن هاي سپيدي
كه دامانش را
پناه آورده اند،
كه در يمن
هر روزصداي انفجاري مي آيد
صداي حادثه اي
كه اشك خدا را در مي آورد...
ما شمع ها را روشن كرده ايم
در انتظار او
كه متفاوت است
هواي تازه مي آورد
و يك روز
ريش حنايي شمرها را هم
قيچي مي كند ...
اطلاعات اثر
کد QR اثر | |
عنوان اثر | داغی که هنوز تازه است |
هنرمند | معصومه سادات شاکری |
ارسال شده در | 1395/10/12 |
تگ ها | #طریق_الحسین |
نظرات