طلايه دار کربلا نرفته ها
1395/10/11
بسم الرب الحسين
مگه ميشه فراموش کرد جاموندن رو....اربعين امسال با اربعين هاي گذشته برام فرق داشت، از اربعين گذشته براش برنامه ريزي کرده بودم براي هر قدمي که قرار بردارم توي مسير بردارم براي اولين نگاهم به گنبد.
اما نشد.... شایدم قسمت نبود من بين زائرا باشم و سختي هاي راه رو تحمل کنم به عشق وجود امام حسين (عليه السلام).
و دلتنگي هاي من از يک هفته مونده به اربعين شدت گرفت سر کلاس هاي درس اصلا تمرکز نداشتم هر کسى رو ميديدم که براي کربلا خداحافظي ميکنه سريع ميزدم زير گريه خب واقعا برام سخت بود. تو اين بحبوحه که نااميدي زندگيمو فراگرفته بود اکرم بعد از مدت ها بهم زنگ زد و گفت براي جفتمون کارت ديدار جور کرده اونم تو روز اربعين. قرارمون هفت صبح جلوي در بيت بود. من که انگار هنوز باور نکرده بودم همش با خودم ميگفتم شايد خواب باشه. تا صبح تو اتاقم راه ميرفتم و فکر ميکردم. يک ثانيه هم از ترس خواب موندنم پلک نذاشتم روي هم. صبح شد و با عجله حاضر شدم .قطعا ديدار با حضرت آقا خيلي ميتونست از دلتنگيم کم کنه. تا رسيدن به بيت حضرت آقا هر چي دعا بلد بودم خوندم هنوز دلهره داشتم تا نميرفتم داخل حسينيه باورش برام سخت ميبود. اکرم دم در منتظر من بود باهم رفتيم توي صف.
نه انگار واقعيه واقعي بود. رفتيم جلوي جلوي جلو نشستيم و لحظه شماري ميکرديم براي ورود آقا. حضرت آقا با اون چهره ي نوراني حسينيه رو مزين کردن. حال و هوام عجيب بود و گريه نميذاشت قشنگ چهره ي اين سيد بزرگوار رو ببينم هنوز نه سخنراني شروع شده بود نه مداحي. داشتم کم کم نرفتن خودم رو فراموش ميکردم چون حضرت آقا طلايه دار کربلا نرفته ها بودن.....
کد QR اثر | |
عنوان اثر | طلايه دار کربلا نرفته ها |
هنرمند | نرگس ربيعي کاشانکى |
ارسال شده در | 1395/10/11 |
تگ ها | #طریق_الحسین #پیاده_روی_اربعین #اربعین_95 مساجد_حسینیه-ها |
نظرات