خاطرات حضرت زینب س در سفر کربلا و اربعین
1395/09/21
خاطرات اربعین
یه عاشق یه معشوق ، دو تا کربلایی
یه خواهر که خیلی ،صبوره خدایی
امان از جدایی
صورت بچه های پیغمبر
نشونی داره از کبودی ها
نبوده حق دختر حیدر
بره محله ی یهودی ها
ذکر لباشون یا ابالفضله
تو کوچه ها زمین که می افتند
خیلی بده که نامسلمونها
به اهل بیت خارجی می گفتند
یه خواهر ندیده به غیر از جسارت
یه معجر ، یه خلخال ، که بردن به غارت
امان از اسارت
الهی شام و ماجرایی که روضه خون ها
میگن دروغ باشه
تحملش سخته ، زنی تنها
راهی بازار شلوغ باشه
خدا نیاره مادری خسته
تو خاک غربت بشه آواره
ببینه گهواره ی شیرخوارش
توی حراجی ، توی بازاره
چه حالی ، چه روزی
چه شهری ، چه شامی
چه دردی ، چه زخمی
چه سنگی ، چه بامی
چه سنگ تمامی
رسیده زینب از سفر امشب
نمونده دیگه به تنش جونی
برای دختر علی میشه
تموم کوچه ها چراغونی
نمیدونی چقدر جسارت شد
تو شهرشون به عمه ی سادات
صبح تا غروب معطلش کردن
پشت در دروازه ی ساعات
کد QR اثر | |
عنوان اثر | خاطرات حضرت زینب س در سفر کربلا و اربعین |
هنرمند | مریم سادات حسینی امامی |
ارسال شده در | 1395/09/21 |
تگ ها | #طریق_الحسین |
نظرات