بسم اللّه
پنجشنبه 6 دی 1403

باز هم اربعین رسید از راه

1395/09/10
باز هم #اربعین رسید از راه همه‌ی شهر پر شد از هیجان عاشقانِ شهید کرب و بلا آمدند از سراسر #ایران فرصتی شد دوباره تا بروند دسته دسته کبوتران به حرم ذکر #یا_لیتنا به لبهاشان در قلوب همه اَلَم، به دوش عَلَم با وقار و متانت آمده‌اند بی تکبر زدند پا به زمین بارِ ره توشه‌هایشان عشق است دو سه سالی‌ست دلخوش‌اند به این ولی ای #زائر ای که از قدمت شهرمان را بهشت خواهی کرد بنشین یک دو ساعتی اینجا تا بگویم برایت از یک #درد دردِ ترکش، گلوله، خمپاره دردِ دستانِ خالی و دشمن دردِ ساعت شماری و حسرت دردِ یک خط ریل، راه آهن درد سرما، بخاریِ نفتی درد وابستگی به سرسختی درد سرمایه‌های بسیاری که ندارند طعم خوشبختی درد دوری و دردِ بیکاری درد تنهایی و گرفتاری درد تلخِ نداری و زاری درد بیمار و بی پرستاری درد، بسیار و گوشها اندک حرف، بسیار و زندگی مشکل با چراغی که آمدی بگذر همتی نیست در حوالی دل من دلم سرپناه می‌خواهد اندکی شاهراه می‌خواهد بین یک عالمه نخواستنی دل من کربل/‌آه!!! می‌خواهد چه کنم پای رفتنم لنگ است از غم این نقاط حادثه خیز جاده دارد به خویش می‌پیچد شهر از خستگی شده لبریز شهرِ جامانده، شهر جانبازم بی نفس مانده و شهید شده این جوانی که می‌رود عمر است این شقیقه که رو سفید شده #دردهایم اگرچه بسیارند ولی از لطف مردمان زنده شهر دلتنگ و کوچکم، #ایلام مثل #مهران هنوز پاینده میروی... پس سفر سلامت باد برسانید این سلام به عشق حسن مطلع ز عاشقان گفتیم بنویسید این کلام به عشق عاشقان زنده‌اند در #تاریخ مثل #جغرافیای خود دوریم به سفر می‌روی، خداحافظ ما ولی مانده‌ایم #مجبوریم... .
اطلاعات اثر

نظرات