اسیر الکربات
1395/09/10
اَسیرِ الْکُرُباتِ
#خواهرم تكيه گاه بارانها
اي تماماٌ سكوت و بعدش #درد
اي تماماٌ غروب و ديگر هيچ
بر من ِ مانده در غزل برگرد... .
.
هم قطاران من كجا هستند؟
ديگر از غصه غش نخواهي رفت؟
سرگذشت مرا خودت بنويس:
صبحدم بود و شامگاهي رفت
.
.
. "ما" منم، رهسپار بي ياور
"ما" تويي ، برگ مانده در پاييز
حاصل #خون و #خاك و #خاكستر
خاك بي حاصل بلا انگيز
هرچه رفتم رسيدنم هرگز
هرچه ديدي، نديدنش بهتر
#ما_رايت_جميل الا خون
مارايت و جميل الا در... .
گرچه در راه رفتنم آبي
جاده را با خبر نخواهد كرد
گرچه دست زمانه طوفان شد
با تو و آشيانه ات بد كرد
گرچه قسمت نبود آغوشت
جز براي شكست وا باشد
گرچه قسمت نبود بر لبهات
جز صداي خدا خدا باشد
#صبر_كن! تا بهــار برگردد
اين غزل روضه ها نمي مانند
برگه هاي مكدر ِ تقويم
با خزان آشنا نمي ماند
اي تماماٌ #غروب و بعدش #عشق...
ابر پر بركت نفس مجروح
باز هم بي ترانه ي #باران
گريه كن بر قوافي انبوه...
.
. #گريه_كن بر نواحي بي من
بر زميني كه جاي بودن نيست
تا برويد تويي كه از من بود
تا برويد مني كه از من نيست... .
.
كاش #مرگ جواني ما را
شاعر كوچه ها غزل مي كرد
پيش از آنكه به خاك تن بدهيم
كاش مارا #پدر بغل مي كرد
به #برادر بگو كه بعد از من
دستها را قلم كن و بنويس
خالصانه وضو بگير از خون
مشق دوري #علم كن و بنويس
بنويس از حرارتي در تب
بنويس از سوار ني در خون
بنويس از قميص ليلا رنگ
بنويس از جراحت مجنون... .
.
آه دنيا بلاي سرگردان
زنده ماندن چقدر غمگين است
دستها را قلم كن و بنويس
از كرامات روزگار اين است... .
.
.
اي تماما غزل ولي محزون
اي تماما بهار اما سرد
برو از خاك پر بلا بي من
با دلي خسته تر به من برگرد!
خم تر از پشت من عصايي نيست
روي دوشم اگر عبايي نيست
با دلم ديگر ادعايي نيست
كه دگر خوب مي شناسمتان...
.
.
اطلاعات اثر
کد QR اثر | |
عنوان اثر | اسیر الکربات |
هنرمند | عرفان آتش بار |
ارسال شده در | 1395/09/10 |
تگ ها | #جریان_سازی معرفی_جایگاه_امام_حسین(ع) مهدویت_ظهور |
نظرات