بسم اللّه
دوشنبه 17 اردیبهشت 1403

می روم کربلا خداحافظ

1395/09/09

می‌روم کربلا خداحافظ

پیاده روی اربعین

دود اسفند در فضا پیچید، سفرت بی‌بلا، خداحافظ

مادرش با صدای لرزان گفت: در پناه خدا، خداحافظ

کاسه‌ی آب تشنه‌ی اشک است، اربعین است و صحبت از  مشک است

اشک‌ها بی‌قرار بدرقه‌اند، التماس دعا، خداحافظ

کوچه را جمعیت قرق کرده است، بین همسایه‌ها کسی می‌گفت:

کاش می‌شد که ما به همراهت... کاش می‌شد که ما... خداحافظ

با نگاهی به سمت جمعیت، از خم کوچه داشت می‌پیچید

یک قدم مانده بود، با خود گفت: آی همسایه‌ها!...

ناگهان، بی‌هوا پرید از خواب، تشنه‌اش بود... سمت کاسۀ آب...

اشک می‌ریخت... رو به مادر گفت: می‌روم کربلا، خداحافظ

دود اسفند در فضا پیچید، اشک‌ها بی‌قرار بدرقه‌اند

مادرش با صدای لرزان گفت: در پناه خدا، خداحافظ

 

علی اصغر شیری

09127499402


اطلاعات اثر
کد QR اثر
عنوان اثرمی روم کربلا خداحافظ
هنرمندعلی اصغر شیری
ارسال شده در1395/09/09
تگ ها #پیاده_روی_اربعین

نظرات