بسم اللّه
دوشنبه 17 اردیبهشت 1403

در سینه ی ما نیست به جز درد ، عمو !

1394/09/18

 

در سینه ی ما نیست به جز درد ، عمو !

افتاده فرات دست نامرد ، عمو !

سوزاند عطش گلوی ما را اما

ما آب نخواستیم ...برگرد عمو

-------------------------------

 

عطر خوش بوی گل آن ور دیواری تو

بیشتر دست مرا کاش نگه داری تو

 

با تو قرآن لب طاقچه را می شنوم

«من صدای نفس باغچه را می شنوم»

 

در خودش قدرت صد معجزه را جا داده

این دو تا دست که بر روی زمین افتاده

 

کیست این کوه که یک مشک به دندان دارد

چیست این عشق که هفتاد و دو مهمان دارد

 

کم نمی آورد این یکه سوار بی دست

کوه اگر روی زمین هم که بیفتد کوه است

 

«کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ»

در دل واقعه تصویر نماز گل سرخ

 

کار ما نیست تو را در دو سه خط بنویسیم

بی تو تنها بنشینیم و فقط بنویسیم

 

آب را بعد تو صد مرتبه ما گِل کردیم

در هیاهوی زمین دست تو را ول کردیم

 

دست از شانه جدا را که همین نزدیکی ست

یادمان رفت خدا را که همین نزدیکی ست

 

یادمان رفت دل سوخته ی اکبر را

حنجر پاره و خونین علی اصغر را

 

یادمان رفت لب تشنه ی سقا راهم

بر سر نیزه سخن گفتن سرها را هم

 

یادمان رفت گل آن ور دیواری تو

یادمان رفت ابالفضل علمداری تو...


اطلاعات اثر
کد QR اثر
عنوان اثردر سینه ی ما نیست به جز درد ، عمو !
هنرمندمهوش کاظمی
ارسال شده در1394/09/18
تگ ها

نظرات