بسم اللّه
یکشنبه 4 آذر 1403

نامه انتظار عشق

1394/10/27

بسم الله الرحمن الرحیم

چند وقتی که در سفر بودم هر از گاهی به هر بهانه ای یادت می افتادم، انگار در تمام مسیر پیاده روی، در نجف و حتی کربلا می دیدمت! از بس که دوستت داشتم و دارم

اشک کودکی را می دیدم دلم تاب نمی آورد اشک در چشمم حلقه می زد و کاری می کردم که آن کودک خوشحال شود.

ابتدای این عشق گره در آرامش و صفا و پاکی تو دارد و بیشتر که نمی دانم، انقدر در دلم مهر تو هست که خدا می داند.

انتظار دیدنِ چهره ی معصومت در من کششی ایجاد کرده بود که به شوق این دیدار، پایانِ سفر اربعینم، آغاز سفری دیگر بود.

انتظار یعنی این...

نه خستگی سفر داشتم و نه بیماری ذره ای شوقِ مرا کم می کرد

تنها با یاد لبخندهاو نگاه های شیرینت هر لحظه زنده تر میشدم

انتظار یعنی این...

خواهر زاده ی شیرینم، سید مهدی عزیزم؛ من بیمار بودم، قصه ی عشق و انتظار اینچنین است که به خاطر بیماری تا بهبودی از دیدن عشق محروم بمانی. یک روز، دو روز، سه روز، و چه سخت می گذشتند ساعت ها و خوب نمی شدم. برای دیدارت التماس کردم...به دست و پای جانم افتادم...گریه کردم و حتی بیشتر نگران تو بودم.

قصه ی انتظار این است که عاشق باشی، دلت برای دیدنِ محبوبت پرپر بزند...اصلا بیمار تر بشوی! اما من آلوده به گناه چگونه انتظار فرج مولایم صاحب الزمان(عج) را می کشم؟ انگار گناه همان بیماریست که دیدگانم را محروم از دیدن روی محبوب کرده است، چرا نمی خواهم بفهمم؟ چرا خوب نمی شوم؟

چرا نمی خواهیم عاشق باشیم؟

سید مهدی عزیزم من شرمسارم و از صداقتِ چشمهای معصومِ تو که این درس بزرگ را به من داد، ممنونم

 

 


اطلاعات اثر
کد QR اثر
عنوان اثرنامه انتظار عشق
هنرمندالهام علی اکبری
ارسال شده در1394/10/27
تگ ها #پیاده_روی_اربعین #طریق_الحسین

نظرات