بسم اللّه
یکشنبه 4 آذر 1403

تا صدای پیاده ی باران

1394/10/25

به شهادت اشکهایی که روی زمین نمی چکند

نمی دانند جاذبه جای دیگریست

و سیب های سرخ در کربلا افتاده اند

چهل روز که می گذرد

زمین راه می رود

می برد سینه های آه را قدم قدم

و علم های افراشته را دست های آسمان

همیشه از میان پنجره موکب ها

دختری میان خارهای علم شده دشت

آهسته می رود در زنجیر

تاول خستگی اش را تازیانه  می زنند

و لالایی می خواند آفتاب نیزار نینوا

اینجا از پشت پنجره های عشق

چشم های منتظرش اشک ها را می برند

تا گام های خیس

رو به نفس های احساس

رو به صدای پیاده ی باران

که تمام جاده را می بارد و تمام نمی شود!


اطلاعات اثر
کد QR اثر
عنوان اثرتا صدای پیاده ی باران
هنرمندسید محمدرضا حسن زاده
ارسال شده در1394/10/25
تگ ها

نظرات