جامعه ی پیاده
1394/10/07
برای چهلم امسال آفتاب
قسمتم شد روضه ی امسال ، چون کبوتر ها رها باشم
قطره اشکی ریختم شاید ، هم صدا با گریه ها باشم
این محرم داغ بسیار است ، تکیه غمگین مانده و باید
هم پریشان عزا باشم ، هم عزادار منا باشم
گریه کردم با اسیرانت ، در مسیر خار و خاکستر
کربلا تا شام باریدم ، مثل باران بی صدا باشم
ابتدا تا انتها اشک است ، هم خبر هم مبتدا اشک است
جلوی سعی و صفی اشک است ، سعی کردم با صفا باشم
باز طوفان است و طوفان است ، کشتی ات راه نجات ماست
ای حسین ، ای نا خدای ما ، یاری ام کن با خدا باشم
با تو بودن اوج ایمان است ، بی تو حال ما پریشان است
ای یقین محض ! یک عمر است ، از تو می ترسم جدا باشم
من پیاده می روم امشب ، ایستاده می روم امشب
سوی جاده می روم امشب ، خوب می دانم کجا باشم
می روم تا میهمان بودن ، میهمان آسمان بودن
می روم ، قسمت کنی ای کاش ، اربعین در کربلا باشم
اطلاعات اثر
کد QR اثر | |
عنوان اثر | جامعه ی پیاده |
هنرمند | علی سلیمانی |
ارسال شده در | 1394/10/07 |
تگ ها |
نظرات