بسم اللّه
دوشنبه 10 اردیبهشت 1403

شعر نو و چارپاره

1395/10/30

1- معرکه:

آسمان غروب می‌کند

دشنه‌ها، غروب

های‌و‌هو، غروب

معرکه تمام می‌شود

تو طلوع می‌کنی

گرمِ جاودانگی

تا که صبحِ این زمانه زیر و رو شود

معرکه کنون شروع می‌شود

 

2- معجزه

 

زمانِ مان

جهانِ مان

در انتظاز معجزه نشسته است

 وچشم ها در انتظار اتفاق فوق العاده ای.

نگاه کن به رد خون

همین که بعدِ قرن ها

گوشه گوشه ی جهان

به قلب ها نشسته است

چه عشق ها کز آن شکفته است.

کتابِ ناطقِ خدا که بر زمین

برگ برگ گشته بود

کنون چه استوار

رخوت سکوت را شکسته است

ببین چه کرده با جهان

این تمامِ معجزه ست.

 

 

3- شوق حرم

 

 هنوز گرمِ شکوهِ تو در تب و تابم

هنوز ماتِ بلایی که بر من آوردی

هنوز محو سکوتِ نهفته ی ِ آن درد

که تا همیشه درونِ نگام پروردی

 

خراب کرده دلم را نگاهِ سرزده ات

و تا همیشه خرابِ تو کاش می ماندم

خراب تر که از این دل نمی شود شهری

می آیم و دلِ خود را به جاده می بندم

 

نفس بده که نفس های خسته ی این دل

نمی رسد به سرایت که غرق زنجیرم

نفس بده که بمانم به پایِ هر قَدَمت

نفس نفس، چه نفس ها که از تو می گیرم

 

به زیر بیرقِ بالا بلندِ چشمانت

میانِ این همه مجنون در اوجِ پروازم

من از ازل پیِ بویت همیشه در سفر و

به شوقِ آن دمی ام که برات، سر، بازم

 

و عشق کارِ خودت بوده از همان اول

که پا گرفت دلم در هوایِ دیدارت

مرا که گم شده بودم در انتهایِ خودم

ببین چه غرق شکوهم، به پای اسرارت

 

پیاده، ساده، به پابوسِ عشق می آییم

و پا به پایِ نگاهِ تو ای بهشتِ تمام

تو از ازل، تو هنوز و تو تا ابد جاری

و ما به شوقِ حریمت در انتظارِ سلام...

 

 


اطلاعات اثر
کد QR اثر
عنوان اثرشعر نو و چارپاره
هنرمندارزو ارجمند
ارسال شده در1395/10/30
تگ ها #پیاده_روی_اربعین

نظرات