بسم اللّه
یکشنبه 4 آذر 1403

پیاده روی اربعین

1395/10/30

پای غزل به دفترم امروز وا شده

بارانِ شعرآمده، طوفان به پا شده

با بیت های سرزده مهمانِ تان شدم

چندی ست این غزل به شما مبتلا شده

حتّی گلوی دفترم ازغم گرفته است

بغضی صبوردرقلمم دست و پا شده

من مانده ام که ماتم وداغِ شما چه طور

در یک غروبِ فرشچیان برملا شده!

یا این که ذکرِ مرثیه هاتان چگونه در-

ترکیب بندِ محتشم این بارجا شده!

پوشیده رختِ مشکی وسبزِطواف را

این بار شعر، مُحرِمِ کرب وبلا شده

آقا پیاده پَرزده ام تا ببینمت

انگار روحم از قفسِ تن رها شده

پیچیده عطرِ تربتِ تان در مشام ها

خاک است و این چنین به نظر کیمیا شده

آقای من برای شما سوگواره ای

در جانمازِ شعر،دو رکعت اَدا شده.

 

 

 

 

 

روبه سوی جنوب راه افتاد، کربلا کربلا، قدم به قدم

آسمان آسمان پرنده شدو، ناگهان بال زد به سوی حرم

چشم هایش وضووضو تَرشد،جاده جاده پیاده پرمی زد

آسمان راغروب برمی داشت، بازباران گرفت نم نم نم

زائری گریه گریه می خندید، بغض ها روی گونه  سُرمی خورد

پرچمی دیده می شد ازآن دور، جرعه جرعه، هجا هجا، کم کم

با دلی ساده بعد چندین سال، عاقبت راهیِ نجف شده است

پا برهنه به راه افتاده، پا برهنه، اگرچه درد و وَرَم...

اربعین اربعین دلش قرص است، مشت کرده دوباره تذکره را

روبه سوی حرم شتابان است، کربلا کربلا، قدم به قدم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دوباره سمت تو راهی شدند زائرها

وعشق آمده همراه با مسافرها

به یاد تشنگی ات قطره ای نمی نوشند

سلام حضرت باران، امام زائرها

ببین چقدرکبوترپیاده می آیند

ببین چه شوق عجیبی است درمهاجرها

قلم به لرزه درافتاد و واژه می لنگید

همین که ازتو نوشتند کل شاعرها

همیشه قسمت هرکس نمی شود، این بار

بلیط رفتن حج است پای عابرها .

 


اطلاعات اثر
کد QR اثر
عنوان اثرپیاده روی اربعین
هنرمندفاطمه نوری احمدآبادی
ارسال شده در1395/10/30
تگ ها #پیاده_روی_اربعین

نظرات