^{عزاداری به سبک قایق کاغذی} _{«بسمه تعالی»   برنامه ی هیأت به اتمام رسیده بود و همه ی مادرها در انتظار بچه ها بودند، اینبار...} ^{اربعین جالب ترین سفر ما} _{به نام حضرت عشق نمیدونم از کجا شروع کنم اما اینو میدونم که هرکسی که قراره بره کربلا باید اجازشو...} ^{مسیری که مسیل بود ...} _{تصوری که از عراق بین اکثر کربلا نرفته ها شکل گرفته آن عراقی ست که سی سال قبل عصای دستان...} ^{طریق العشق} _{تورا صدا زدم و سخت بی صدا دیدم اسیر کوه وکمر دیدم و رها دیدم اسیر کوه و کمر؟اشتباه گفتم؛...} ^{پا به پای جاده}   _{در میان روزهای سوت و کور در هجوم شهر بی‌عبور از گلوی جاده‌ای که می‌رسد به کربلای جان ناگهان ...} ^{مشق نور}   _{آن سال ها در ژرفنای آن شب طولانی می شد صدای ناب اذان را در سطرهای خیس نگاهت یافت...} ^{چگونه سرخ نخوانمت؟!}   _{چگونه سرخ نخوانمت وقتی کودکانت انگشتانشان را می تراشند تا نامت را سرخ‌تر بنویسند و کارخانه‌های مهمات تیراژ گلوله‌هایشان...} ^{آیه ی مقطعه} _{"به حضرت علی‌اکبر(ع)"   تو را نه پیراهن سرخت شناخت نه باران تیر، با حرف‌های کشیده‌اش نه حتی آن زخم...} ^{«پدر، عشق و پسر»} _{بسم‌الله سخن آخری که اول می‌زنند (به‌جای مقدمه) از حرم تا حرم، گفته‌اند 90 کیلومتر است، مسافتش مهم نبوده و...} ^{ميدان عاشورا} _{معرفی شخصیت و جایگاه امام حسین(ع) و اهداف قیام عاشورا     « میدان عاشورا » خوشحال لباسهایش را می...} ^{حضرت عباس لب مرز منتظره...} _{حضرت عباس لب مرز منتظره... ویزا ها قلابی درآمده بود، همه مضطرب بودن ،چشمها گریان و تنها کسی که خیلی آرام و...} ^{«پدر، عشق و پسر»} _{بسم‌الله «پدر، عشق و پسر» روزنوشت‌های سفر اربعین 1394 سخن آخری که اول می‌زنند (مقدم نوشت) از حرم تا حرم،...} ^{سفرنامه اربعین 94} _{بسم الله الرحمن الرحیم سفرنامه اربعین 94 امسال تصمیم گرفته بودم زودتر از سال قبل بروم دنبال ویزای عراق. سال...} ^{سفرنامه زیارت اربعین 1393} _{بسم الله الرحمن الرحیم     سفرنامه زیارت اربعین 1393                    ...} ^{به سوی یار} _{می روم پا ی پیاده کربلا /سوی حسین سرجدا/نور پیامبرخدا/عشق علی و فاطمه/یارعباس درعلقمه/پای پیاده می روم/بادل خسته می روم...} ^{بار عشق} _{بار عشق به سید الشهداء(ع)     ... و واجب کرد بر عالم ، خدا سجده به آدم را زمانی...} ^{گل سرسبد} _{گل سرسبد  (تقدیم به حرم شش گوشه ارباب بی کفن)   چشم من تا میان باغ شکفت همه گل ها...} ^{کربلا دل تنگم} _{من به نگاه و آقایی شما ایمان دارم حتی اگر کربلا قسمتم نشود و میدانم کربلایی شدن به کربلا رفتن...} ^{گاه تاوان عشق سنگین است} _{گاه تاوان عشق سنگین است سال اندوه های پی در پی سال های شکستن پیمان قصد داری به کربلا بروی                                                                       ...} ^{ستایش عشق} _{آسمان دست به دامان دو چشمان تو است چشم عالم نگران ، دست به دامان تو است ابر و باد...}