طریق الحسین

بسم اللّه

فارسی العربیة English

ورود ثبت نام

یکشنبه 4 آذر 1403

فیلتر

همه شعر داستان کوتاه سفرنامه/خاطره

آخرین ارسال توسط کاربران ارسال شده توسط مدیریت پرتال برگزیدگان دوره قبل سوگواره محبوب ترین ها

^{خمیده قامتم اما صبور می آیم} _{فوج فوج آدم با رنگ و شمایل گوناگون،از هر کجای دنیا،با پرچم سیاه عزا،دیوانه وار به سمت حرم عشق رهسپار بودند؛پیر و جوان،کودک و نوجوان،زن...}

^{پركرده ام ازخون وصدا دست ودهان را} _{پركرده ام ازخون وصدا دست ودهانرا
فريا د كنم تا مگر اسرار نهان را

ای شور بلند سرگيسوت مصيبت
وقت است ازين دسته...}

^{در سینه ی ما نیست به جز درد ، عمو !} _{«یاحبیب الباکین»
در سینه ی ما نیست به جز درد ، عمو !
افتاده فرات دست نامرد ، عمو !
سوزاند عطش گلوی ما را...}

^{دلنوشته ی یک زایر اربعین} _{بسمه تعالی
تا که از نماز ظهر اربعین بازمیگردی موکب ها یکی یکی جمع شده اند. بغضی گلو را می فشارد. انگار که حس آدم...}

^{برگ های دفتر چهلم} _{برگ چهارم:آخ اگه بدانید داشتن یه ماشین دربست تو ایانم اربعین تو کربلا چه حالی میده...اصلا نعمتیه که نصیب هر کسی نمیشه..خدا این نعمت رو...}

^{در انتظار دیدار مهربان ترین پدر} _{صبح روز از بغداد به سمت نجف اشرف حرکت کردیم. موکب های زیادی در راه دیده میشد که مشغول پذیرایی از زوار پیاده بودند. نزدیک...}

^{اینجا، مسیر تحیر و دلدادگی است} _{خداحافظ پدر مهربان و سلام ای ارباب بی کفن! بالاخره زمانِ قدم به قدم، پیاده روی در سرزمین حیرت و تحیر فرا رسید. فصلِ وصف ناشدنیِ رویارویی با استثنائی...}

^تبرک _{روز دوم پیاده روی بود ! نزدیک اذان ظهر. شال سبز رو شونه هام بود ؛ پابرهنه قدم به قدم تا حرم برمی داشتم که...}

^{الی طریق الکربلاء} _{93/8/17 مادر اجازه‌اش را از پدر گرفت، در بازگشت از حرم سیدالکریم... و مگر نه این است «یا مَنْ بِزِیارَتِهِ ثَوابُ زِیارَة سَیِّدِ الشُّهَداءِ یُرْتَجی...»...}

^{تیرِ آخر} _{حال و هوای وصف ناشدنی ای دارد پیاده سفر کردن به کربلا . در مسیر کربلا که پیاده رفته باشی دیگر بهشت دنیا و آخرتت...}

^{مرا اینچنین شکسته مپسند} _{مرا اینچنین شکسته مپسند آفتاب از همان اول که بالا می آید سوزان است . گرمایش می نشیند روی تمام بدنم . از کنار پیشانی...}

^{سبقت در پذیرایی} _{باسلام . مردم عراق برای روحانیت احترام ویژه ای قائل هستند . شبی که وارد خاک عراق شدیم یه کامیونی ما رو به محله ای...}

^{تاثیر پیاده روی اربعین در ظهور امام زمان (عج)} _{دوماه عزاداری برای سید و سالار شهیدان و اهل بیت رسول خدا (ص)به پایان رسید ، اما در این میان تفاوت محرم وصفر امسال نسبت...}

^{اربعین، و سفر معرفت} _{اربعین، و سفر معرفت
حمیدرضا متأله
24 ساعت در مهران معطل شدیم. قرار بود تا با محمد آقا، باجناق گرامی که ساکن قم هستند، همسفر...}

^{در انتظار دیدار مهربان ترین پدر} _{صبح روز از بغداد به سمت نجف اشرف حرکت کردیم. موکب های زیادی در راه دیده میشد که مشغول پذیرایی از زوار پیاده بودند. نزدیک...}

^{اینجا، مسیر تحیر و دلدادگی است} _{خداحافظ پدر مهربان و سلام ای ارباب بی کفن! بالاخره زمانِ قدم به قدم، پیاده روی در سرزمین حیرت و تحیر فرا رسید. فصلِ وصف ناشدنیِ رویارویی با استثنائی...}

^تبرک _{روز دوم پیاده روی بود ! نزدیک اذان ظهر. شال سبز رو شونه هام بود ؛ پابرهنه قدم به قدم تا حرم برمی داشتم که...}

^{الی طریق الکربلاء} _{93/8/17 مادر اجازه‌اش را از پدر گرفت، در بازگشت از حرم سیدالکریم... و مگر نه این است «یا مَنْ بِزِیارَتِهِ ثَوابُ زِیارَة سَیِّدِ الشُّهَداءِ یُرْتَجی...»...}

^{تیرِ آخر} _{حال و هوای وصف ناشدنی ای دارد پیاده سفر کردن به کربلا . در مسیر کربلا که پیاده رفته باشی دیگر بهشت دنیا و آخرتت...}

^{مرا اینچنین شکسته مپسند} _{آفتاب از همان اول که بالا می آید سوزان است . گرمایش می نشیند روی تمام بدنم . از کنار پیشانی ام قطره ای عرق...}