^{در جستجوی حقیقت} _{من جوان بودم و دنبال خدا می گشتم در پی حق و حقیقت بخدا می‌گشتم در مسیری که خدا جاذبه...} ^{جهان بی رنگ} _{به کجا بروم؟ با کدام پای پیاده؟ به کجا سر بزنم ؟باکدام اشک دوباره؟ جهان را چه کنم من با...} ^انتظار _{(1) نشد پایان، به جز چشم انتظاری  غم گلدان، به جز چشم انتظاری  برایت هیچ کاری ما نکردیم  من و...} ^{پنج امپراطور در طریق کربلا !} _{متن یه سفرنامه طولانیه که مخاطب ویژه داره ، یعنی تمام جملات خطاب به همسرم که همراه من و پسر...} ^{نبرد بزرگ} _{نبرد بزرگ اگر در واقعه ی کربلا حضور داشتی، جزو کدام لشکر بودی؟ لشکر امام حسین و یا لشکر یزید؟...} ^{از اربعین تا ربیع الاول} _{موضوع: جلوه های اخلاق اسلامی عنوان : از اربعین تا ربیع الاول صدای شادی و پایکوبی همسایه ها و اطرافیان...} ^{نبرد بزرگ} _{نبرد بزرگ   اگر در واقعه ی کربلا حضور داشتی، جزو کدام لشکر بودی؟ لشکر امام حسین و یا لشکر...} ^{درس ها و عبرت هاي عاشورا بی شمار است} _{عبرت های عاشورا بی شمار است حجت الاسلام محمد ادریسی: عبرت‌ها در پشت پدیده‌ها و حادثه‌ها کمین کرده‌اند تا آدمی...} ^همسنگر _{همسنگر .........................................................................................................................   رمز شب؟ -قبله یا علی اخوی قبل از این بوده ایم ما با هم؟ -قبل از این...} ^{سرود عشق} _{پیاده به سویت می آیم تا کمی"خود" آرام گیرم و با چشم دل،احوال تو را جویا شوم که چگونه در...} ^امتداد _{آرام خم می شود، پتو را روی پای مهمان جوانش می کشد. مانند هر شب، با لیوان آبی که در...} ^{قفل مزار} _{قفل مزار بار سنگینی را روی دوششان احساس می کردند ، چندان که نه توان حرکت داشتند و نه توان...} ^{قفل مزار} _{قفل مزار بار سنگینی را روی دوششان احساس می کردند ، چندان که نه توان حرکت داشتند و نه توان...} ^{چهارده دقیقه} _{چهارده دقیقه سرکلاس. 17:18. پیامک از طرف حسن. هرکه دارد هوس کرببلا ... حلالم کن. بغض گلویم را می فشرود....} ^{دانه‌های قل هوالله احد} _{بسمه تعالی                                                            یا حسین شهید                                                     مصیبت نامه سه اربعین سه سال پیش خود را به سیل خروشان شور حسینی سپردم...} ^{شمر عاشق} _{پیرزن به پایش افتاد که «نزن، تو را به حضرت عباس، نزن» مانده بود چه کار کند. اگر شمشیرش را...} ^{مثل یک رویا} _{مثل یک رویا سفرنامه   به جای مقدمه وقتی بچه‌ها پیام می‌دهند که قرار است قبل از حرکت، در کنار...} ^اربعین _{آمدم بر کوه و صحراها دوان پابرهنه، بی سر اما خوش خرام آمدم شاید شفا یابد دلم در طریق عشق...} ^اسارت _{اسارت   میان علقمه دستی، زده طوفان به ساحل ها نمی دانم کسی خوانده، دعای چشم زخمی را چرا دستانت...} ^{الّا من} _{همه در کرب و بلا الّا من به همه گفتی بیا الّا من   به حرم راه ندادی بازم همه...}