بسم اللّه
5 May 2024
general.type-literature
با ولایت شیعه غوغا میکند صف کشیدند روبرو بدکارها عقرب جرّاره و کفتارها اژدهای هفت سرهم دیده شد داعش و تکفیریان و مارها اینطرف اهلِ... شیعه یعنی کربلا در اربعین شیعه بارالها ، سینه هـــا را غم گـــرفت  ظلم داعش آسمان را هم گـــرفت حـاکمـــــان و بنـــــــدگان زور و زَر... دل ویران شده را میکنی آباد آقا ‍ طلبیدی به حضورت شده ام شاد آقا میکنم زلف پریشان سر میعاد آقا سینه از یاد شما مملو و... روزی روزی   در آن عصرآشوب  به دنبال روزی اش بود ، ناامیدانه به اطراف می نگریست ناگهان در آن میانه... ضیافت زوار ضیافت زوار آبروی باران به نام خدا             آبروی باران ره آورد سفر به سرزمین عتبات محمد حسین صفری... آستان خدا اینجا عشق می خروشد خورشید و ماهش دائم می تابند.. خورشیدش عشق را می تاباند و ماهش عاشق بودن را..... ایستادگی قدم های حسینی در برابر تهدید زیاد شنیده میشد! امسال اربعین خطرناک است... داعش تهدید کرده... احتمال بمب گذاری و موشک و خمپاره زیاد است... نروید!... بدرقه بسم رب الحسین   باز در بين حسرت و شادي دلِ آشفته در به در شده است خبر خوبِ تازه... نيت عاشقي بسم الله الرحمن الرحيم «دل­نوشتة سفر اربعين» ساعت: صفر عاشقي؛ اينجا شهر مقدّس قم كنار بارگاه جنّت نشان­ خانم فاطمه... کل یوم عاشورا، کل ارض کربلا بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِالله وَ عَلَی الاَرواحِ الَّتی حَلَّت بِفِنائِک علیِ­ اصغر دیگه چشماش وا نمیشه... اربعین مثل باران رسيده بر اين خاك، آمده رود رود گريه كند روضه هاي عطش بخواند تا جاي هر كه نبود... وعده حتم من از بهشت می ایم ازجاده شلوغ عشق من ساعت ها پشت راهبندان سنگین چشمان مشتاق به این موضوع فکر... بازگشت مقتدرانه اربعین بازگشت مقتدرانه ی زینب است؛ روزی که زینب برای رسیدن به آن لحظه شماری میکرد تا خبر فتح کوفه... ناخدا گاهی شهادت مرگ راوسوسه می کند تاباپای پیاده به دنبالش راه بیفتی وازمرزهای زبان وفرهنگ عبورکنی وهمانندقطره ای به اقیانوس... قبله تفاوتی نمی کند سوی کدام قبله باشیم وقتی که ضمیرهای ناخودآگاه  سوی کسی باشد مرد یهودی ازتورات  صدای اورامی شنود... دعوت صندوق پستی خانه ام رانگاه می کنم دعوتنامه ای بادست های فرشته که پیرامون زمین را ازقاره های رنگارنگ می... اربعین کنارعمود چهل که می ایستم کاظم طوری نگاهم می کند که شصتم خبردارمی شود بعدازدیدن عدنان فکرهایی توی سرش است.توی... رمان -الوسلام خانوم مهاجری؟ -بله خودم هستم بفرمایید. -بهتون تبریک میگم توجایزه ی ادبی "تمدن اسلامی"برگزیده شدید,بلافاصله ازطریق ایمیل وپیامک مراسم... غروب غروب که می شود صدای مادررامی شنوم ازپشت خیمه ها چقدرسوختن این خیمه ها شبیه آن درهمیشگی است غروب که...