رمان
20 Jan 2017
-الوسلام خانوم مهاجری؟
-بله خودم هستم بفرمایید.
-بهتون تبریک میگم توجایزه ی ادبی "تمدن اسلامی"برگزیده شدید,بلافاصله ازطریق ایمیل وپیامک مراسم اختتامیه اطلاع رسانی میشه...
گوشی راکه می گذارم دخترم یلدامی پردبغلم وباداد وهوارمی گوید:
-پس منم باشمامیام پیاده روی کربلا.
همسرم سعیدهم ازاتاق کارش بیرون می آید وتبریک می گوید.
-به سلامتی دست وبالمون واسه یه مسافرت اساسی بازشد.مگه بااین اقساط میشه پس اندازکرد.
دخترم باشیطنت می گوید.
-دیدی گفتم باباخواب دیدم مامان برنده شده.
-آره هرچی باشه ازدعای شمادونفربود.تازه قراره این رمان به زودی زیرنظر"بنیادفرهنگی موعود"به عربی ترجمه بشه .
سعیدنزدیکترمی شود ودستم رامی گیرد.
-خیلی عالیه مریم ,اتفاقاالان شرایط منطقه ی خاورمیانه طوری هست که بایدبیشترتواین حوزه ی پیونداقوام ومذاهب تمرکزکرد.
-توکل به خدا,شایدبشه باقالب داستان وخاطره جلوی تکفیری هاایستاد.
general.info-qr | |
Title | رمان |
Author | ناصر فرزین |
Post on | 1395/11/01 |
general.info-tags | #جریان_سازی معرفی_جایگاه_امام_حسین(ع) مهدویت_ظهور |
Comments