^{سپاه اجمی و قرنی} _{تاج شاهی به سر کفر محل نگذارد شیعه با منطق احلی و عسل نگذارد باز هم فتنه ی خونین جمل؟...} ^بیداری _{یک شب آسمان شمع وجودش را از ما گرفت و ما تا صبح به احترامش بیدار نشسته ایم سال های...} ^انتظار _{نامت که می آید همه چشمشان به بلندی است به زیبایی به عظمت به آسمان قدرت پاکی حتی آزادی آری...} ^{کاروان عشق} _{کاروان عشق    کاروان پشت کاروان می رفت مرد، زن، کودک و جوان می رفت یک نفر داشت پرچمی خونرنگ...} ^{عطش عشق} _{راهی به بیابانیم، سوی تو مسلمان ها.                         «چون...} ^{از نوکری غریب به ارباب خود حسین (علیه السلام)...} _{بسم رب الحسین...   از نوکری غریب به ارباب خود حسین (علیه السلام)...   غیر از غمِ فراقِ تو دیگر...} ^{صاد آمد} _{_عاشقان را ز حریم حرم یار بخوانید...أین عشاق؟ _بر دل دلدادگان نازل کنید... _حرف *حا* و حرف *سین* را _حرف...} ^{طریق الحسین} _{پیاده می رویم همه ، مسیر دل را از حرم شاه نجف تا بین الحرمین را پیاده می رود هرکس...} ^{چو پروانه آمدیم} _{بسم الله الرحمن الرحیم یارا از بحر دیدار به سویت امدیم با دلی رنجور و بشکسته آمدیم دلا بر اشتران...} ^{لثارات الحسین}       _{لثارات الحسین گویند عاشورای سرخ، در انتظاری سبز معنا می شود نام و نشان مهدی صاحب زمان، در کربلای...} ^{قطره ای از دریا} _{قطره ای  از دریا غروب بود که از دانشگاه به خانه آمدم و یک راست به اطاقم رفتم، روی تخت...} ^{پروانه وار آمدیم} _{بسم الله الرحمن الرحیم ****************************** یارا از بحر دیدار به سویت آمدیم با دلی رنجور و بشکسته آمدیم دلا بر...} ^{مثل یک رویا} _{مثل یک رویا سفرنامه   به جای مقدمه وقتی بچه‌ها پیام می‌دهند که قرار است قبل از حرکت، در کنار...} ^اربعین _{آمدم بر کوه و صحراها دوان پابرهنه، بی سر اما خوش خرام آمدم شاید شفا یابد دلم در طریق عشق...} ^{مرز من و حسین(ع)} _{امیری حسین و نعم الامیر: مقدمه نوشتن برایم سخت است،گاهی حتی واژه ها هم می خواهند کم بیاوری...اما باید که...} ^{مرز من و حسین(ع)} _{مقدمه نوشتن برایم سخت است،گاهی حتی واژه ها هم می خواهند کم بیاوری...اما باید که نوشت...باید که ارزش هایت ثبت...} ^{حماسه ظهور-قلم سرخ} _{(حماسه ظهور) نهرها می خشکند باغها می سوزند غنچه ها چشم بسوی آسمان می دوزند لاله ها می میرند و...} ^{مشهد _ کربلا} _{ای آنکه دل به عشق توشد مبتلا، حسین! از توس جاده ای ست سوی کربلا، حسین! عشق حسین بود و...} ^{اینجا همه السابقون‌السابقون هستند} _{خورشید خودش را از بالای موکب‌هایی که تازه علم شده‌اند بالا کشیده. اهالی همة موکب‌ها دارند حسینیه‌شان را برای زواری...} ^{بنده ی گنه کار} _{می دانی که وقتی گناه می کنی ابلیس را شاد و خوشحال می کنی چون می شنود صدای آن گریه...}