^{از قطره تا دریا} _{ترانه ی عشق..     قدم بردار و راهی شو بزار تو کوله دنیاتو بیا ای قطره پیدا کن از...} ^{هلابیکم...} _{ما قدرت پرواز هم داریم هرچند درگیر زمین هستیم پای پیاده عشق می چسبد چشم انتظار اربعین هستیم مارا نمک...} ^{خاطرات کودکی} _{دوستان که جای خود حتّی به فکر دشمن است کمترین لطفش به دشمن دادنِ پیراهن است از همان شب که...} ^{تا حسین} _{به نام خدا آنجا کجاست؟ که همه غرق می‌شوند. مسیرها بند می‌آیند و هم‌رنگ می‌شوند.} ^{تابلوی عشق} _{دل است همچو حسين و فراق همچو يزيد شهيد گشته دو صد ره  به دشت کرب و بلا از میلاد...} ^{هفتادو و دو اسماعیل} _{هفتادو و دو تن بودند ... هفتادو و دو ابراهیم، هفتادو و دو اسماعیل، هفتادو و دو اصغر، هفتادو و...} ^{راه پله} _{اوست عزّت دهنده «راه پله»   حال و هوای برنامه کلاً تغییر کرده بود،حتی پوشش مجری هم چیزی نبود که...} ^{گمگشته ی هدفت} _{در خلوت با خدای خویش گفتم چرا غمگین باشد گفتم بار خدایا حیرانم چرا چنین باشد چرا اینقدر شهادت سخت...} ^{نیمه شب عاشورا} _{حسین ،همه چیز را تاب آورده است .غربت و غریبی و تنهاییی ، جای خودش . غم علی اکبر و...} ^{حضرت زهرا س} _{گوشه ی چادر مادرو بگیر بریم سفر سفری که آرزوته نرسه دیگه به سر دستاشو فقط نگیر! کبود تازیانه هاست...} ^{در جستجوی حقیقت} _{من جوان بودم و دنبال خدا می گشتم در پی حق و حقیقت بخدا می‌گشتم در مسیری که خدا جاذبه...} ^کربلا _{کربلا بوی سیب دارد با خودش کربلا رنگ خون دارد با خودش کربلا سیل اشک و اه دارد با خودش...} ^{پنجمین سروش سبز الهی} _{کاش در هوای منورتان پرواز کنم تا ازادگی را تفسیر کنم کاش اذن دخولم دهید ای شاه تا برسد به...} ^{تقدیم به حضرت زینب(س)} _{به آستان خطبه خوان دلیرکربلا-حضرت زینب(س)- برروی سردنیزه هاآورده این سررا این سر؛همین صدپاره ی درخون شناوررا بایدببینی باغ سرسبزی...} ^{به آستان حضرت عباس(ع)} _{نذر:حضرت عباس(ع)    یک کهکشان امید در چشمان من می کاشت  دستان سرسبزی که با آئینه نسبت داشت  من بودم...} ^{حسین ع درمان هستی} _{لحظه اندوه بود و گمگشتگی . در سینه اش فشاری از ابهامات را تحمل می کرد،سوالاتی که هر لحظه شدیدتر ...} ^{عشق خورشید} _{خورشید سوزان تر از همیشه شده ... همه هدفشان یک چیز است و تا به مقصدشان نرسند آرام نمیگیرند ......} ^«وصال» _{«وصال» ( دلنوشته ای از اولین زیارت حرم امام حسین علیه السلام و بغضی که بالاخره ترکید، طی چند بارزیارت...)...} ^{پنج امپراطور در طریق کربلا !} _{متن یه سفرنامه طولانیه که مخاطب ویژه داره ، یعنی تمام جملات خطاب به همسرم که همراه من و پسر...} ^{نبرد بزرگ} _{نبرد بزرگ اگر در واقعه ی کربلا حضور داشتی، جزو کدام لشکر بودی؟ لشکر امام حسین و یا لشکر یزید؟...}