پیر عشق
20 Jan 2016
پیر عشق
با محمد یـار گشتم تـا شـوم یـار حسیــن
باشم از اصحـاب ، امّا پیـر انصـار حسیــن
پیشکش بـوده است جانم بهر احمد لیکن او
پیشکش کرده است آن را بهر افکار حسین
کوفیان را می شناسم زین سبب پنهان ز چشم
می شتابم با دل و جان سوی دیدار حسین
گر چه پیـرم بس دلیـری و جوانـی می کنم
در نبـرد آن که دارد قصد پیکـار حسیــن
چون کمان هرگـز نگردم خم ز جـور روزگار
تیـرم آن سر را ، که دارد فکر آزار حسیـن
تـا حبیبُ الله شدن هفتـاد و انـدی سـال را
ره سپـردم تا شدم در زمره اخیـار حسیـن
پیـر گشتم لیک مـرگم هیچ گـه غـالب نشد
مرگ مغلوب است نزد گشته بیدار حسین
ای خوشا آنان که چون من زیستند و عاقبت
جـان فدا کردند بهر عشـق پر بار حسیـن
Details
general.info-qr | |
Title | پیر عشق |
Author | فاطمه عبودی زاده |
Post on | 1394/10/30 |
general.info-tags |
Comments