راه
5 Jan 2017
« راه »
راه
کم کم صورتم را برمی دارد
درد بین راه ایستاده بود
کمکش می کرد
زائران نام های شان را
در مکان های مناسب پنهان می کنند
راه تضمین می کرد
هیچ کس به این صورت
به خانه برنمی گردد
ما عکس های زائران گذشته را
مجسم می کردیم
که کمک می کرد
راهی برای باور کردن راه
پیدا کنیم
پاها از چند طرف می آمدند
خودم را با دیگران اشتباه می گرفتم
و نام این بازی را با عشق عوض کرده بودم
هرکس عربی بلد نبود
حرف هایش را می زد
وظیفه ی آن ها بود
حرف های مان را از معنا پر کنند
دست روی کلمه ای بگذارند
که دلم می خواست
با کلمات کمی می رفتیم
با کلمات کمی برمی گشتیم
کتب عرفانی را تمرین می کردیم
نام های مان را دور می کردیم
کسی ما را نمی شناخت
وقتی به مرز رسیدیم
کسی کتابش را باز کرد
و نام های مان را
با ترتیب تحویل داد
من نامم را برداشتم
اما کسی به من نگفت
این نام من نیست
نام من
نبوده است
مدت هاست نامم را نمی شناسم
general.info-qr | |
Title | راه |
Author | مجتبی صفدری |
Post on | 1395/10/16 |
general.info-tags | #پیاده_روی_اربعین |
Comments