بسم اللّه
18 May 2024

اربعين غم

‎13 Dec 2015

اربعين غم

یک اربعین پر از غم، برگشته ام به سویت

ای جان من حسین جان، زینب رسد به کویت

آن روز پر زوحشت، طفلت پی تو میگشت

"بابا" فقط صدازد، پی جواب میگشت

من زینبم، حسینم، چون فاطمه خمیده

هر لحظه، هر دقیقه، دنبال تو دویده

در دشت نینوا من، بر پیکری رسیدم

اما که ناتوانم، از بس پی ات دویدم

سالار من حسین جان، رأست کجاست؟، ای وای

مادر به داد من رس، آه و فغان، ای وای

جسم بدون رأست، آه از دلم برآورد

آه دل غمینم، آتش به آسمان زد

مادر به وقت رفتن، گفتا چنین به خواهر

زینب ببوس جایم، رگهای این برادر

لبهای داغ خود را ، روی رگت کشیدم

اما رگت چو آتش، سوزاند لبم برادر

جان دلم حسینم، داغت کمر شکسته

مانند مادرم من، با قامت خمیده

وقت جدایی از تو،جانم ز کف ربودی

باور نمی کنم که ، برادرم تو بودی

حاشا که بعد تو من، یک روز خوش ببینم

از ظلمت زمانه، جز دردسر نبینم

وقت سفر برادر، چشمم به جسم پاکت

وز داغ غم شکسته، این قلب چاک چاکم

حالا دوباره هستم، بر پیکر شریف

در دشت پر زخار و، در دشت پر ز وحشت

جان دلم غمینم، شرمنده ام ز رویت

طفلت روانه گشته، در شهر شام، سویت

یک اربعین ز غربت، خواب از سرم پریده

در مجلس حرامی، کارم کجا کشیده!!!

دور از غیور مردان، دستانمان بستند

اما همه صبور و، دل بر خدا بستند

نای دل غمینم،آه دل یاران

تا آخرین زمانه، ای وای من حسین جان


Details
general.info-qr
Titleاربعين غم
Authorفاطمه دهقان
Post on1394/09/22
general.info-tags

Comments