بسم اللّه
2 May 2024

کربلانامه

‎2 Dec 2016

حسین آن سرو بی سر سرور ماست
و سر مستی ما عشق آقاست

عبادت نی فقط صوم و صلات است
گهی نوشیدن این جام صهباست

نباشد قلب ما را بهر کس جا
چرا کو بهر عشق یار مثواست

ز عشق کربلایت ای حسینم
خدا داند در این قلبم چه غوغاست

حیات ما بجز دیدار حائر
همه بازی همه خواب است و رویاست

نجویی در جهان دانشگه عشق
در اینجا درس و بحث عشق برپاست

حسین ابن علی استاد عشق است
همو استاد مجنون است و لیلاست

اگر در کربلا خون است و شمشیر
به پیش چشم زینب عشق زیباست

به سمت کربلا گاهی نظر کن
که خورشیدی دگر از دور پیداست

ابوالفضل آن علمدار و حبیب و
طبیب قلب پر احساس مولاست

اگر خواهی بدانی وصف عباس
همو خورشید روز و ماه شبهاست

یل ام البنین یعنی اباالفضل
صفای قلب او چون آب دریاست

همو نور دل ام البنین و
همو نور دل ام ابیهاست

دل دیوانه ی ما دردمند
جدایی دو دست ابن زهراست

غم ما روضه ی آن مشک پر اشک
غم ما روضه ی آن دشت و صحراست

علی اکبر جوانی بس رشید و
شبیه مصطفی در خلق و سیماست

علی اصغر همان طفل رباب و
علی نور دو عین و جان باباست

اگر جویی در این ابیات قاسم 
همو گوینده ی آن قول احلاست

اگر هر گوشه ی این دشت جایی
نشستی پس شنو پر آه و نجواست

ز بین درد و ماتم های این دشت
پریش از ماتم عباس شیداست

.......................................علی رفیعی..پریش


Comments